راه آب باز شد ولی چه دیر....
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ بخواب اصغر بخواب اصغر
به شب تا مادرت گیرد ببر قنداقه خالی
بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر
تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
الا ای لاله خونین چه داغ آتشین داری
جگرها میکنی تا دامن محشر کباب اصغر ..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر