این حرف دل شما هم هست؟!

یاهادی
سلام مولای من! سلام امام هادی عزیزم
دهه محرم امسال ما هم تمام شد. می‌بینید مولا هرچه از گرفته‌ها و شنیده‌های این ماه بگوییم


تمامی ندارد.


چقدر عجیب است این محرم و این ماجرای حسین شما که «از هر زبان که می‌شنوم نامکرر است»
محرم با خودش همه چیز دارد حزن و اشک‌اش یک سو، عشق و شکوه عبودیتش
یک سو


و خوف و هراسش نیز سویی دیگر
امام من یا هادی(ع)؛ می‌ترسم.. پاهایم سست می‌شود..


آخر دائما نگرانم که بالاخره من کدام ورم؟


و عاقبتم چگونه ختم خواهد شد.
شنیده‌ام که باید دائم خودت را رصد کنی، شنیده‌ام که نه فقط مبانی فکر، ب
لکه مبانی فکر و عملت را دائم باید در ترازوی معیارهای زیارت جامعه قرار دهی


شنیده‌ام که گاهی انحراف در عقیده، عمل را خراب می‌کند


و گاهی انحراف در عمل عقیده را می‌گیرد و وای از هر دو..


و شنیده‌ام که گاهی انتخاب خیلی سخت می‌شود و حق و باطل آمیخته و راه‌ها لغزان..
پس حق دارم بترسم، دلم فرو بریزد و قدم از قدم نتوانم بردارم..
اما با این همه چه دلخوشم.. چه دلگرمم.. چقدر خوشبختم که شما را دارم و زیارت جامعه شما را
عزیز من، امام من! می‌خواهم تا پایان این ماه هر روز فقط چند ثانیه


یا دقیقه‌ای در آغاز روز یا بعد از نمازهایم


به شما متوسل شوم و دلم و همه اعضا و جوارحم را به ریسمان هدایتتان آویزان کنم


و می‌خواهم با التماس و اضطرار هدایت و عاقبت به خیری


خودم و خانواده و دوستانم را از شما بخواهم


اجازتم می‌دهی مولا..
اجابتم می‌کنی مولا...
یاهادی.. اهدنا الصراط المستقیم
 

آنچه از محرم آموختم 2




 


*****


برای راحت باز شدن صفحه تعدادی از اسلایدها رو اینجا گذاشتیم. بقیه رو تو ادامه مطلب میشه دنبال کرد.


عزیزم فاطمه متشکریم




*****


 عزیزم ن.م متشکریم. ایشالا همین محور اصلی قلبت باشه...


سلام صبح برای اذان تلویزیون رو روشن کردم دیدم داره کعبه رو به صورت زنده نشون می‌ده.
یه دفعه جرقه ای تو ذهنم زد که خیلی خوب میشد به یا احد ربطش داد.
دلم خواست مکه باشم و دور خدا بگردم و یا احد رو فریاد بزنم.
زودم یه عکس درست کردم و فرستادم برای شما
یا علی. التماس دعا....




*****



*****


با تشکر از دو تا از دوستامون ن.الف و م.خ




*****


با تشکر از عزیزم «لطیف»








*****


س.الف جان متشکریم



*****



*****


واینارم دوست عزیزمون و. فرستاده. متشکریم 



*****



آنچه از محرم آموختم 1


سلام عزیزان و دوستان خوب وبلاگی‌مون.


این دهه محرم هم تموم شد ولی امیدمون اینه که یه چیزایی همیشه ماندگار برامون مونده باشه.


مطلب زیر رو بخونید و بعد بیایید به هم کمک کنیم و به هم بگیم که


از این محرم و این محرم‌ها چیا برامون مونده.


خودتون می‌بینید بیشتر حال و هوای این وبلاگ به مطالب خوب شماست.


پس لطف می‌کنید اگه این دفعه هم دریغ نکنید و گرفته‌ها و تفکراتتون رو بنویسید.
اگه مطلبی به صورت فایل یا پاورپوینت هم دارید به آدرس qafeleyehosn@gmail.com


برامون ارسال کنید تا اینجا بذاریم.
این هفته ما مطلب جدیدی نمیذاریم و رو همین تمرکز می‌کنیم


به این امید که از هر محرم برا یه سال و یه عمرمون توشه بگیریم.


اینکه ترس‌ها و عبرت‌های این ایام چیه؟


با "اختیار" خود این‌وری یا اون‌وری شدن چه مقدماتی داره؟


و مرز "کوفی شدن" و "کربلایی شدن" کجاهاست؟


چیکار کنیم که نام و محبت حسین تو دلمون همیشه ماندگار بشه و خدای حسین همیشه اصل؟


چه تجربه ها و پیشنهاداتی دارین؟ و خلاصه چطور زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت..


لینک دانلود فایل پاورپوینت



كودكي در عهد مهد استاد عشق / داده پيران جهان را یاد عشق

راه آب باز شد ولی چه دیر....




     گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
                                خداحافظ خداحافظ بخواب اصغر بخواب اصغر
      به شب تا مادرت گیرد ببر قنداقه خالی
                                        بگریند اختران شب به لالای رباب اصغر 
      تو با رنگ پریده غرق خون دنیا به من تاریک 
                                   کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب اصغر
     الا ای لاله خونین چه داغ آتشین داری
                                    جگرها می‌کنی تا دامن محشر کباب اصغر ..

و اگر عاشورا نبود- قسمت چهارم

بسم رب الحسین
سلسله بحثی رو با هم آغاز کردیم که چرا امام حسین(ع) واقعه‌ی کربلا رو ایجاد کردن؟ هدفشون چی بود؟ چرا بقیه امامان چنین نکردن؟ از جمله‌ی خود حضرت شروع کردیم که إنما خرجت لطلب الإصلاح في امت جدي رسول الله أريد أن آمر بالمعروف وانهى عن المنکر و اسير بسيرت جدي رسول الله و ابي علي‌ابن‌ابي‌طالب.
از قرآن و روایت پیامبر مثال آوردیم که آیا امکان این فساد وجود داره یا نه؟ از این جلسه می‌خوایم ببینیم این فسادی رو که می‌خواستن ایجاد کنن به صورت پایه‌ای چه فسادی بود و در مقابل این فساد چه باید کرد و امام حسین چه کردن؟ در دنیای اسلام ما باید ببینیم که این فساد چی بوده که امام حسین می‌فرمایند من خروج می‌کنم تا این فساد رو از بین ببرم. یکی از این فساد‌ها که بسیار خطرناک بود عوض کردن تفکر دینی مسلمین و آلوده ساختن اون بود.
یکی از بدترین بردگی‌ها بردگی فکریست. یکی از بدترین استثمار‌ها استثمار اندیشه است و یکی از نارواترین استعمار‌ها استعمار تعقل انسان‌هاست. دقت کنید قرآن چقدر انسان‌ها رو به تفکر تدبر تعقل دعوت می‌کنه؟ این‌قدر تفکر مهمه که در دین ما حدیثی داریم که می‌گه:
یک لحظه اندیشه‌ی عمیق به حقایق از عبادت مستحبی هفتاد سال برتر است. خب تفکر چیست و فسادی رو که می‌خواستن بعد از پیامبر ایجاد کنن چیست؟ اگر ما بیایم در جامعه بگیم این‌قدر فکر نکنید عقلتونو به کار نبرید این خود جنایته اما ممکنه برای این که با عکس‌العمل آدم‌ها مواجه نشیم مستقیم عمل نکنیم اما به شکلی عمل کنیم که زمینه‌ی تفکر درست را از انسان بگیریم این خودش از خیانت‌های بزرگ‌تره چون فکر حرکت ذهنه در معلومات که به وسیله‌ی آن کشف مجهول بکنه. حالا ما بیاییم اینجا گاهی ذهن را آلوده کنیم یا نه معلوماتی رو که به ذهن می‌دیم آلوده کنیم. بذارین مثالی بیارم تا راحت‌تر متوجه شیم. فرض کنین به یه نفر بگن غذا نخور خب طرف بعد از یه مدت گشنه‌اش می‌شه و نیاز به خوردن غذا پیدا می‌کنه. پس میان می‌گن نه غذا بخور اما بهش غذاهای بد میدن و هر چی غذای سالمه جمع می‌کنن. فرد در لحظه سیر می‌شه اما در طولانی مدت براش ایجاد بیماری می‌کنه این مثال رو حالا بیارین به بعد روحی یعنی عواملی که روح ما رو تغذیه می‌کنه رو از ما بگیرن مثلاً کتاب‌های خوب رو جمع می‌کنن کتاب‌های بد به ما بدن. درس‌های خوب رو جمع کنن درس‌های بد به ما بدن. خب این معلومه که فساد بسیار زیادی رو ایجاد می‌کنه. حالا ببینیم بعد از وفات پیامبر چه کردند.
کتاب طبقات الکبری. جلد پنج: ص 140:
خلیفه رفت بالای منبر قسم داد هر کی هر چی از پیامبر نوشته بیاره. دستور داد همه رو آتش بزنن. بهانه این بود که قرآن ما را بس. مگه سخنان پیامبر در راستای فهم قرآن نبود؟ در راستای روشنگری قرآن نبود؟ ممکنه بعضی‌ها بگن که چون یه سری روایات خرافی ایجاد شده بود دستور دادن روایات رو بسوزونن تا اونا از بین برن اما با دلیل این رو رد می‌کنیم. اگر این‌طور بود چرا پس گذاشتند ابو‌هریره حدیث بگه؟ کعب الاحبار تفسیر بگه؟ اگه مشکلشون این بود که می‌خواستن احادیث جعلی رو از بین ببرن خب مگه علم درایة و رجال نداریم که حدیث جعلی و غیرجعلی رو از هم جدا کنه؟ خب اینو تقویت می‌کردن. نه منظور چیز دیگریست.
کتاب البدایة والنهایه(منبع اهل سنت) جلد 8 ص 107:
خلیفه دستور داد عباراتی که جنبه‌ی عملی دارند را نقل کنین اما عباراتی رو که جنبه‌ی اعتقادی داره نقل نکنین. یعنی چی؟ روایاتی که جنبه‌ی اعتقادی داره اینه که نمی‌خوایم فکرشون باز بشه نمی‌خوایم تعمق در مسائل کنند اما جنبه‌های عبادی رو هی نقل کنید که سرگرم باشن اما مطلب را نفهمن بعد دستور داد آدم‌هایی که صلاحیت روایت احادیث پیامبر را دارند حبس کنند.
تذکرة الحفاظ جلد 1 ص3:
عمر‌بن‌خطاب دستور داد ابو‌‌‌مسعود انصاری رو در مدینه حبس کنن تا از مدینه خارج نشوند که مبادا این آدم‌ها بیان و احادیث رو روایت کنن. وقتی روایات درست رو برداشتین و روایات جعلی رو جاش گذاشتین عالمان راستین رو کنار زدین و کسانی که صلاحیت بیان مطلب ندارند رو تو مردم رواج دادین خب معلوم می‌شه که مردم از نظر فکری دچار چه رکودی می‌شن. اینه که امیر‌المومنین تو نهج‌البلاغه این درد دل رو مطرح می‌کنن که بد بذری رو پاشیدن و آب دادن و درو کردن.
بارض عالمها ملجم و جاهلها مكرم
در سرزمینی که عالم را دهنش رو بستن و جاهل را احترام کردن.


یا علی..


در جلسه‌ی بعد میاد که از نظر اعتقادی و عملی چه تفکری رو می‌خواستن به مردم بدن که امام حسین در مقابل این فساد خروج می‌کنن.


مباحث گذشته رو در موضوع «مباحث فکری و اعتقادی» می‌تونید ببینید. 

علامه طباطبایی در رثای حسین(ع)


*****



دانلود فایل پاورپوینت


سقای حرم..

 یا قمر بنی‌هاشم.. 




گفت تنگ است ای شه خوبان دلم     زندگی باشد از این پس مشکلم


زین قفس برهان من دلگیر را     تا به کی زنجیر باشد شیر را


خود تو دانی ای خدیو مستطاب     بهر امروزم همی پرورد باب


که کنم این جان فدای جان تو     در بلا باشم بلاگردان تو


گفت شه چون نیست زین کارت گزیر     این زپا افتادگان را دستگیر


جنگ و کین بگذار و آبی کن طلب    بهر این افسردگان خشک‌لب


عزم جانبازیت لختی دیر کن     در بیابان تشنگان را سیر کن


گفت سمعاً ای امیر انس و جان     گرچه باشد قطره آبی به جان


گر خود این غرقاب پایابم برد     چون تویی دریا بهل آبم برد...


***


امام بالای سر عباس(ع) سواره رفت ولی پیاده برگشت.. یک دست به کمر.. یک دست به عنان ذوالجناح..


بچه ها دویدند: اْین عمٌی العباس؟ اْین عمٌی العباس؟


به قدری این جواب مشگل بود که امام فقط عملا جواب را داد..


می گویند آمد کنار خیمه عباس(ع).. دست برد و تیرک خیمه را کشید.. و خیمه خوابید..


یعنی دیگر از من نپرسید عمو چه شد..


 


منابع: دیوان نیر ـ زبور اشک

معرفی کتاب

کتاب زبور اشک
گزیده روضه‌های مرحوم حاج سید محمدعلی نجفی یزدی
جلد اول ، سالار زینب
گردآوری و تنظیم : مهدی مومنی
انتشارات عابد


*****


گزیده ای ا ز کتاب:
من نتونستم گزیده‌ای از کتاب رو بیارم برای همین یه تیکه رو کامل آوردم. واقعا کتاب قشنگیه با متنی روان. سنگ رو آب می‌کنه. تو راه کربلا خوندمش. نگاه معرفتی و عشقی به کربلا داره. نگاهش خیلی لطیفه، به دل می‌شینه. نمی‌گه که گریه بندازه، ولی آخر هر روضه آتیش می‌گیری...


شامل 20 تا فصل و هر فصل مربوط به یک شخصیته. الان که دارم می‌خونم می‌بینم که لازمه همش مثل نیر خونده بشه همیشه تازه است، البته این خصوصیت روضه امام حسینه.
«آن وقت انسان خوب می‌فهمد که جنایتکاران کربلا چه ماهیتی داشتند. وقتی سیدالشهدا به حرف درآوردشان. حرف که نمی‌زدند. فقط یک کلمه می‌گفتند: با یزید بیعت کن. آقا مفصل صحبت کردند. آن نانجیب گفت: ما حرفهای تو را نمی‌فهمیم حسین. پر حرف می‌زنی(نعوذبالله)پر حرف می‌زنی و ما هیچ(کدام ) از حرفهای تو را نمی‌فهمیم. مافقط یک کلمه به تو می‌گوییم. باید با یزید بیعت کنی تا از تو دست برداریم. دیگر حرف نزن با ما.
ولی آقا بلاخره اینقدر با آنها حرف زد تا اقرار کردند. همین اقرار برایشان کافی بود. همین اقرار را آقا می‌خواست و لذا بعد از آن اقرار، سیدالشهدا دیگر حرف نزد فقط گریه کرد و آن وقتی بود که صدا زد: "من یک سوال دارم از شما بعد از همه این حرفها، چه باعث خصومت شما با من شده؟ چرا با من خصومت می‌کنید؟ شما چه سابقه‌ای با من دارید؟ شما که هیچ سابقه‌ای با من ندارید. آیا من مالی از شما برده‌ام که جمع شده‌اید اینجا با من مقاتله می‌کنید؟" گفتند:  "نبردی"
فرمود: " آیا من کسی از شما را کشته‌ام که می‌خواهید قصاص کنید و انتقام خونی از من بگیرید؟" گفتند: "نکرده‌ای"


فرمود: " آیا من بدعتی در دین گذاشته‌ام، حلالی را حرام کرده‌ام که جمع شده‌اید دسته جمعی با من دارید می‌جنگید؟" گفتند: "نکرده‌ای"
...فرمود: من سوال دیگری دارم:
"فبم تستحلون دمی؟ چرا ریختن خون مرا حلال می‌دانید؟"
یک کسی، کسی را می‌کشد می‌گوید مالش را می‌خواهم ببرم، ته دلش هم می‌گوید این مظلوم است ولی چون مالش را می‌خواهم ناچار باید بکشمش. خونش را حلال نمی‌داند. اما در کربلا خون سیدالشهدا را حلال می‌دانستند.(این مظلومیت بود) "فبم تستحلون دمی؟" به چه علت ریختن خون مرا حلال می‌دانید؟ همین اقرار را آقا می‌خواست از آنها بگیرد.
گفتند: " بغضا من لابیک"
علی که محبتش شرط ایمان است. گفتند: "روی دشمنی که با علی داریم" لذا دیگه آقا حرفی نزد و شروع کرد بلند بلند گریه کردن، به یاد مظلومیت آقا امیرالمومنین افتاد. اینقدر سالار شهیدان گریه کرد اینجا.
یکی اینجا گریه کرد" بکی بکاء عالیا" یکبار دیگر هم دیدند آقا در میدان جنگ بلند گریه کرد. آن وقتی که آمد سر بالین علی‌اکبر... "علی الدنیا بعدک العفی"

شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد..

آدمها توی زندگیشون بدنبال یه جور ثبات و آرامش هستند. اینکه ماها تمام تلاشمون رو میکنیم تا یه خونه شخصی برای خودمون داشته باشیم تا راحتی و آرامش روانیمون تامین بشه از همین نوعه.

آدم استرس زده این دوره زمونه، فقیر ساعتهای خلوت و آرامشه. جاذبه زندگی برنامه ریزی شده و منظم چیزی کوچکی نیست تا بشه از اون به این راحتی گذشت مگر برای کسب آرامشی بالاتر….

توی زندگی ماها و شاید خیلی های دیگه یه روزهائی بوده و یا هست که آدم دوست داره آواره زندگی کنه. جائی که آرامش ظاهری روزانه اش تقریباً دیده نمیشه. یه جائی که نه خوابت، نه خوراکت، نه استراحت و بستر گرم و نه برنامه های بایدی روزانه ات قراره بهم بخوره.

سکوت و خلوت و لباس راحت و خیلی چیزهای دیگه اونجا مسخره است.


آره اونجا یه چیزی داره که میشه اسمش گذاشت لذت آوارگی. بیتوته کردن توی فضائی که هزار هزار بار از رفاه مسخره زندگی خصوصی شیرین تره.



شبهای بیتوته یادش بخیر ….

محرم شد دوباره..


آرزوی منی حسین حسین         آبروی منی حسین حسین


چه بگویم چه لب فرو بندم        گفتگوی منی حسین حسین

و اگر عاشورا نبود- قسمت سوم

بسم رب الحسین
از این جمله امام حسین شروع کردیم:
انما خرجت لطلب الاصلاح في امت جدي رسول الله اريد ان آمر بالمعروف وانهى عن المنکر و اسير بسيرت جدي رسول الله وابي علي ابن ابي طالب
با توجه به منابع معتبری که از اهل سنت باقی مونده نمونه‌ای عرض می‌کنم در این حدیث پیغمبر دارن خبر می‌دن:
«من خودم را در کنار حوض کوثر می‌بینم عده‌ای از پیروان من را می‌آورند (قیامت) اما می‌بینم عده‌ای از این امت را به عنوان امت من به حساب نمی‌آورند و آنها را سوی دیگری می‌برند و آنها رانده شده به حساب می‌آیند.»
می‌گویم: پروردگارا اینها از امت من بودند چه شدند؟
می‌دانی یا رسول الله اینها بعد از تو چه کردند؟ بدون معطلی برگشتند به دوران جاهلیت.
به این فکر کنیم: آیا اینهایی که برگشتن ایجاد فساد در امت پیامبر نمی‌کنن؟
بعد از اینکه پیامبر از دنیا رفت سقيفه بني ساعده تشکیل شد ابوبکر رو به عنوان خلیفه انتخاب کردن و امیرالمومنین رو خانه نشین کردن .
مالک‌بن‌نویره از صحابه پیامبره. رئیس و ریش سفید قبیله‌ای در منطقه‌ای اطراف مدینه. پا شد اومد مدینه به ابوبکر گفت: من در غدیر خم بودم که پیامبر علی رو به عنوان جانشین خود برگزید. چرا این گونه که پیامبر گفت عمل نکردین؟
در بحث به جایی نرسیدن. مالک‌بن‌نویره گفت: پس من برمی‌گردم قبیله‌ام و به مردمم می‌گم زکات رو به شما نپردازن چون ما شما رو به عنوان جانشین پیامبر قبول نداریم. مالک‌بن‌نویره برگشت و چنین کرد. مردم هم از پرداخت زکات به ابوبکر خودداری کردن.
مشاوران ابوبکر بهش گفتن که اگر ما این اعتراض‌ها و انتقاد‌‌ها رو در نطفه خفه نکنیم و از ابتدا جلوش رو نگیریم دچار مشکل می‌شیم. باید برخورد قاطع کنیم.
یه لشکر زیادی رو به فرماندهی خالدبن‌ولید که از نظر شمشیر زنی چهره معروفی بود فراهم کردن و به سوی این قبیله فرستادن. این لشکر غروبی به منطقه مالک‌بن‌نویره می‌رسن و به اون‌ها می‌گن یا ابوبکر رو به عنوان خلیفه می‌پذیرید و زکات رو می‌دین یا ما با شما وارد جنگ می‌شیم. مالک‌بن‌نویره می‌گه برادرکشی نکنید. می‌تونیم در مورد این مشکل صحبت کنیم. افراد این لشکر رو به عنوان مهمان بین افراد قبیله پخش کرد. خالد‌بن‌ولید رو هم به عنوان سر کرده لشکر به خانه خود برد و قرار شد روز بعد برای صحبت به پیش ابوبکر برن. خالد نیمه شب مالک‌بن‌نویره رو به قتل می‌رسونه و ....
فردا صبح جمعیت معترض شدن و به سمت مدینه اومدن که این چه اسلامیه که صحابه پیامبر رو به جرم اینکه می‌خواسته به حرف پیامبر عمل کنه و ابوبکر رو به عنوان خلیفه نپذیرفته این‌گونه می‌کشید؟
ابوبکر در جواب می‌گه: خالد اجتهاد کرده که اگر هم در اجتهادش خطا کرده باشه مصابه!!!! آیا این فساد در دین نیست؟ این اتفاق در زمان ابوبکر یعنی بلافاصله بعد از این که پیامبر از دنیا می‌ره میفته.
جانم فدایت یا علی...
چه فسادی از این بالاتر که یه کسی مثل یزید که جز فسق و فجور ازش نقل نشده بر مسند خلافت تکیه بزنه و همه مردم جلوش کرنش کنن و بگن السلام علیک یا خلیفة رسول الله این فاجعه نیست؟!!!!
اینجاست که امام حسین اول حرکتشون می‌گن:
انما خرجت لطلب الاصلاح في امت جدي رسول الله اريد ان آمر بالمعروف وانهى عن المنکر و اسير بسيرت جدي رسول الله وابي علي ابن ابي طالب
در مطلب بعدی می‌یاد:
• اگر با دین این‌گونه بازیگری می‌شه، در مقابل چنین بازیگرانی چه باید کرد؟
• اینها این بازیگری رو در چه زمینه‌هایی انجام دادن؟


خلاصه‌ای از سلسله سخنرانی‌های آقای دکتر اسدی گرمارودی به نام: "و اگر عاشورا نبود"


قسمت های قبل رو می تونید در "مباحث فکری و اعتقادی" دنبال کنید.


منابع:
1. صحیح بخاری، باب الفتن، حدیث شماره یک


2.  صحیح بخاری، باب غزوه حدیبیه
3. تاریخ طبری جلد سوم ص 241، تا ریخ ابن اسیر جلد سوم ص 149، تاریخ ابن اسیر جلد ششم ص 321
4. کتاب کنز العمال، متقی هندی،(کتب معتبر اهل سنت) جلد سوم، ص 132

این صدای تپش قلبم نیست...

 



تو این عکس انگار حرمش خيلي زنده است. حسينش خيلي باعظمته.


 اين چيزهايي كه مي‌بينيد اينا رعد و برق نيست. رعد و برق اين طوري نمي‌شه.


طراحش مي‌گفت: من تو ذهنم اين بود كه اين داخل قلبه و اين هم رگ‌هاييه كه دور و بر قلب آدمه.


كانّه از توي قلب عكس‌برداري كرده باشند.


انگار اسم حسین، اسميه كه توي قلب آدم‌ها توي اون كنه قلب آدم ثبت شده باشه.. تصوير شده باشه...
حالا قلبت، سلول‌هاي قلبت، رگ‌هاي قلبت بگه:
مولانا الحسین

آیه هفته

 



اگه تو ماه امام جواد(ع) نتونیم حسابی انفاق رو تمرین کنیم، راستی پس کی؟


اونم تو آستانه ماه محرم و تصویر باشکوه گذشتن حسین(ع)


 که جانانه از همه چیزش در راه جانان گذشت...



یک به یک شد در ره جانان نثار   هرچه در گنجینه درّ شاهوار


حسن جانان پرده از رخ برگشود      برق غیرت سوخت یکسر هرچه بود


زآنچه جز محبوب یکتا، شسته دست    اکبر و عباس و قاسم هرچه هست...

زیارت جامعه 6

ادامه مطلب «مختلف الملائکه»:


از اين رو ائمه دروازه‌ي‌ فيض الهي هستند: «أين باب الله الذى منه يؤتي»(1)؟ و در زيارت آل‌ياسين خطاب به ‌امام‌عصر (عج‌الله‌تعالي‌فرجه) چنين آمده ‌است:«السلام‌عليك‌ ياباب الله»(2). افزون بر اين، فرشتگان تحت فرمان انسان كامل هستند و براي گرفتن دستور و شرح وظايف خود بر او نازل مي‌شوند. بدين ترتيب روشن مي‌شود كه فرشتگان دائماً در حال رفت و آمد به حضور انسان كامل هستند و او «مختَلَف الملائكه» است. همچنين دروازه‌ي‌ فيض الهي است كه هميشه پرتردّد است.


تذكر 1: از مشخصات بارز شب قدر همانا نزول فرشتگان در آن شب است: «تنزل الملائكة والرُوح فيها بإذن ربّهم من كلّ أمرٍ * سلام...»(3). با توجه به آنچه كه گذشت نزول فرشته، اختصاص به شب قدر ندارد، بلكه آنان جهت انجام مأموريت‌هاي محوّله مدام در حال رفت و آمد به زمين هستند. آنچه كه شب قدر را از اين جهت ممتاز مي‌كند، نزول استثنايي و ويژه‌ي‌ فرشتگان در آن شب است؛ زيرا ظاهر قرآن اين است كه تمام فرشتگان مربوط به كارهاي زمين و اهل زمين در آن شب نازل مي‌شوند(4). روح كه همان جبرئيل يا فرشته‌اي بزرگتر از اوست نيز در آن شب نازل مي‌شود. مأموريت همه‌ي‌ اين فرشتگان آن است كه تمام امور مربوط به يك سال را در آن شب بر انسان كامل كه امام معصوم عصر است عرضه كنند.


تذكر 2: امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: پس از رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) جبرئيل (عليه‌السلام) مستمراً به حضور فاطمه‌‌ زهرا (عليهاالسلام) مي‌آمد، به او تسليت و تعزيت مي‌داد، از حال پدرش مي‌گفت و اخبار آينده را به او ابلاغ مي‌كرد و اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) آنها را مي‌نوشت. اين، همان چيزي است كه بعداً مصحف فاطمه (عليهاالسلام) نام گرفت (5). همين محادثه و سخن گفتن جبرئيل (عليه‌السلام) و ساير فرشتگان سبب شد كه آن حضرت "مُحَدَّثة" لقب بگيرد. تعبير "كان جبرئيل يأتيها"؛ جبرئيل [در اين هفتاد و پنج يا نود و پنج روز] مرتب پيش او مي‌آمد، به همان معناي تردّد و رفت و آمد (اختلاف) است كه در اين فقره از زيارت آمده است.


اشارات 1 ـ اشكال نزول فرشتگان رفت و آمد فرشتگان به حضور رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه‌ اطهار (عليهم‌السلام) ممكن است در اشكال و صورت‌هاي مختلف باشد: حضرت جبرائيل (عليه‌السلام) گاهي به صورت دِحيه‌ي‌ كلبي(6) خدمت رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌آمده است؛ "إنّ جبرئيل كان يأتى نبيّنا صلّي الله عليه وآله فى صورة الدحية الكلبى"(7). گاهي به صورت انسان‌هاي ديگر ظاهر مي‌شد. چنان كه در روايت امام صادق (عليه‌السلام) آمده است: پدرم در حال طواف كعبه بود كه مردي بر او گذشت و با دستش بر دوش وي زد و گفت: سؤالاتي دارم كه جواب آن را غير از تو كسي نمي‌داند. وقتي پدرم از طواف و نماز فارغ شد آن مرد را احضار كرد و به سؤالات او جواب داد. وقتي كه رفت، پدرم فرمود: اين مرد جبرئيل بود(8). گاهي نيز فرشته به صورت پرنده‌اي از پرندگان فرود مي‌آمد. امام صادق (عليه‌السلام) با دستش به بالش‌هاي خانه‌اش زد و به حسين بن علا ـ كه در محضرش بود ـ فرمود: چه بسيار پيش آمد كه ملائكه به اين بالش‌ها تكيه دادند و ما پرهاي آنها را جمع كرديم(9). شبيه اين ماجرا بين ابوحمزه‌ي‌ ثمالي و امام سجاد (عليه‌السلام) نيز پيش آمده است(10). رفت و آمد فرشتگان در بسياري از روايات به صورت مطلق آمده، صورت و كيفيت خاصي براي رفت و آمد ذكر نشده است. شايد منظور اين باشد كه نزولشان بدون مشاهده بوده است.


تذكر 1: فرشتگان داراي اصناف و درجات گونه‌گوني هستند، آن گروه كه از تجرّد تامّ عقلي برخوردارند از هرگونه جناح مادي و پَرِ حسّي منزه‌اند و اگر درباره‌ي‌ آنها سخن از بال و پَرْ مطرح شود ظاهراً ناظر به تمثّل است؛ زيرا فرشته‌اي كه با وحي الهي بر قلب رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل مي‌شود، مصون از آثار ماديّت است. اما اگر فرشته‌ي‌ زميني فرض شود كه داراي نفس و بدن باشد، ترسيم اجنحه‌ي‌ حسّي براي او ممكن است. البته اجنحه‌اي كه در قرآن و نهج البلاغه براي ملائكه مطرح شده، نياز به بحث مستقلّ دارد.


*****


پاورقی‌ها را در ادامه مطلب ببینید.


تا کربلا

 



ای کاروان آهسته ران کآرام جانم می‌رود...


*****


برای همراهی با کاروان حسین(ع) اگه دوست داشتین به موضوع تاکربلا سری بزنید.


(انشاءالله روزهای دیگر هم اضافه خواهد شد.)