سلام به دوستان عزیز. چون احساس کردیم ادامه بحثِ "و موضع الرساله" ممکن است برای بعضی از دوستان خستهکننده باشد، پست آن را در صفحه نیاورده و ادامه بحث را از "ومختلف الملائکه" دنبال میکنیم. اما ادامهی بحث قبلی را میتوانید در موضوع "زیارت جامعه" با پستی به نام "زیارت جامعه 4"پیگیری کنید.
*****
و مختلف الملائكة: و محل رفت و آمد فرشتگان
"مُختلف" اسم مكان "اختلاف" (باب افتعال) از ريشهي "خلف" به معناي جانشين و خليفه شدن است و چون "رفت و آمد" لازمهي تداوم اختلاف و جانشيني است، لذا "مختلَف" به معناي محل رفت و آمد ميآيد. بنابراين، تركيب "مختلف الملائكة"(1) به معناي "محل رفت و آمد ملائكه" است. نكتهي قابل توجه اين است كه مُختلَف (محل رفت و آمد) در جايي صدق ميكند كه رفت و آمد در آن زياد باشد و به مكاني كه گاهي يك نفر به آنجا سري ميزند و برميگردد مُختلَف گفته نميشود. ميزبانان ملائك اين كه ائمّه (عليهمالسلام) چگونه محل تردد و رفت و آمد ملائكه هستند بدين صورت قابل تبيين است:
1 ـ هر آنچه كه در عالم طبيعت وجود دارد خزانههايي نزد خدا دارد كه با تقدير و اندازهگيري الهي از آن مخزن نازل ميشود: "إنْ منْ شيءٍ إلاّ عندنا خزائنُه وما نُنزّله إلاّ بقَدَرٍ معلومٍ"(2)، "وفي السماء رِزْقكم و ما توعدون"(3). از سوي ديگر عقايد، اخلاق و اعمال صالح، بلكه ارواح معتقد و نفوس صالح به سوي خدا بالا ميرود: "إليه يصعد الكلم الطيب والعمل الصالح يرفعه"(4). هيچ عمل يا عامل صالحي تا به خدا نرسد، رنگ خدايي به خود نگيرد و خصوصيت "وجه الله"ي پيدا نكند، دوام نخواهد يافت: "كلّ شيءٍ هالك إلاّ وجهه"(5)، "ما عندكم ينفد وما عند الله باق"(6)، "كلّ من عليها فان* ويبقي وجه ربّك ذو الجلال والإكرام"(7). پس آنچه كه در قيامت از عقايد صحيح، اخلاق حَسَن و اعمال صالح تجسم پيدا ميكند و به عنوان بهشت و نعمتهاي بهشتي به نيكان داده ميشود، چيزهايي است كه از روي اخلاص و مطابق با موازين شرع صادر شده، به محضر باري تعالي بار يافته و خصوصيت "وجه الله"ي پيدا كرده باشد.
2 ـ نزول از جانب خدا به معناي تجافي و افكندن از آسمان نيست، چنان كه صعود به سوي او نيز به معناي پرتاب شدن به سوي آسمان نيست، بلكه نزول از جانب خدا به صورت تجلي است(8) كه فرشتگان مأمور، آن چيز را به مقصد میرسانند. همانگونه كه صعود به سوي خدا نيز به صورت تكامل وجودي است و با وساطت فرشته در راهيابي به مقصد انجام ميپذيرد. آنها در حقيقت در قوس نزول و صعود كارگزاران نظام الهي هستند: "فالمدبّرات أمراً"(9)، "فالمقسّمات أمراً"(10).
3 ـ فرشتگان هنگام نزول براي اين مأموريتها در صحرا فرود نميآيند چنان كه بر دريا نمينشينند، بلكه قلب مبارك انسان كامل هر عصري، محل نزول آنهاست يا اين كه خود انسان كامل، فرشته را از باطن جهان طبيعت، ظاهر و نازل ميكند. بنابراين، همهي فرشتگان براي نازل كردن هر امري يا بالا بردن هر عمل، اعتقاد يا اخلاق در هر زمان، از درِ ولايت امام معصوم همان زمان وارد و خارج ميشوند و بين عالم غيب و شهود رابطه برقرار ميكنند: "ما من مَلَكٍ يُهْبِطُه الله فى أمْر ما يُهْبِطُه إلاّ بدأ بالإمام فعرض ذلك عليه وإنّ مختَلَف الملائكة من عنْد الله تبارك وتعالي إلي صاحب هذا الأمر(11)؛ هيچ فرشتهاي را خدا براي كاري نازل نميكند جز آن كه ابتدا بر امام وارد ميشود و مأموريت خويش را بر او عرضه ميدارد. به يقين "محل آمد و شد فرشتگان"، بين خداي تبارك و تعالي و بين صاحب اين امر است.
پاورقیها در ادامه مطلب ملاحظه شود.
*****
بنا بر درخواست برخی از دوستان، هر دو هفته یکبار و آن هم بصورت کوتاه،
مطالب زیارت جامعه را دنبال خواهیم کرد.
سلام به دوستان عزیز. چون احساس کردیم ادامه بحثِ "و موضع الرساله" ممکن است برای بعضی از دوستان خستهکننده باشد، پست آن را در صفحه نیاورده و ادامه بحث را از "ومختلف الملائکه" دنبال میکنیم. اما ادامهی بحث قبلی را میتوانید در موضوع "زیارت جامعه" با پستی به نام "زیارت جامعه 4"پیگیری کنید.
*****
و مختلف الملائكة: و محل رفت و آمد فرشتگان
"مُختلف" اسم مكان "اختلاف" (باب افتعال) از ريشهي "خلف" به معناي جانشين و خليفه شدن است و چون "رفت و آمد" لازمهي تداوم اختلاف و جانشيني است، لذا "مختلَف" به معناي محل رفت و آمد ميآيد. بنابراين، تركيب "مختلف الملائكة"(1) به معناي "محل رفت و آمد ملائكه" است. نكتهي قابل توجه اين است كه مُختلَف (محل رفت و آمد) در جايي صدق ميكند كه رفت و آمد در آن زياد باشد و به مكاني كه گاهي يك نفر به آنجا سري ميزند و برميگردد مُختلَف گفته نميشود. ميزبانان ملائك اين كه ائمّه (عليهمالسلام) چگونه محل تردد و رفت و آمد ملائكه هستند بدين صورت قابل تبيين است:
1 ـ هر آنچه كه در عالم طبيعت وجود دارد خزانههايي نزد خدا دارد كه با تقدير و اندازهگيري الهي از آن مخزن نازل ميشود: "إنْ منْ شيءٍ إلاّ عندنا خزائنُه وما نُنزّله إلاّ بقَدَرٍ معلومٍ"(2)، "وفي السماء رِزْقكم و ما توعدون"(3). از سوي ديگر عقايد، اخلاق و اعمال صالح، بلكه ارواح معتقد و نفوس صالح به سوي خدا بالا ميرود: "إليه يصعد الكلم الطيب والعمل الصالح يرفعه"(4). هيچ عمل يا عامل صالحي تا به خدا نرسد، رنگ خدايي به خود نگيرد و خصوصيت "وجه الله"ي پيدا نكند، دوام نخواهد يافت: "كلّ شيءٍ هالك إلاّ وجهه"(5)، "ما عندكم ينفد وما عند الله باق"(6)، "كلّ من عليها فان* ويبقي وجه ربّك ذو الجلال والإكرام"(7). پس آنچه كه در قيامت از عقايد صحيح، اخلاق حَسَن و اعمال صالح تجسم پيدا ميكند و به عنوان بهشت و نعمتهاي بهشتي به نيكان داده ميشود، چيزهايي است كه از روي اخلاص و مطابق با موازين شرع صادر شده، به محضر باري تعالي بار يافته و خصوصيت "وجه الله"ي پيدا كرده باشد.
2 ـ نزول از جانب خدا به معناي تجافي و افكندن از آسمان نيست، چنان كه صعود به سوي او نيز به معناي پرتاب شدن به سوي آسمان نيست، بلكه نزول از جانب خدا به صورت تجلي است(8) كه فرشتگان مأمور، آن چيز را به مقصد میرسانند. همانگونه كه صعود به سوي خدا نيز به صورت تكامل وجودي است و با وساطت فرشته در راهيابي به مقصد انجام ميپذيرد. آنها در حقيقت در قوس نزول و صعود كارگزاران نظام الهي هستند: "فالمدبّرات أمراً"(9)، "فالمقسّمات أمراً"(10).
3 ـ فرشتگان هنگام نزول براي اين مأموريتها در صحرا فرود نميآيند چنان كه بر دريا نمينشينند، بلكه قلب مبارك انسان كامل هر عصري، محل نزول آنهاست يا اين كه خود انسان كامل، فرشته را از باطن جهان طبيعت، ظاهر و نازل ميكند. بنابراين، همهي فرشتگان براي نازل كردن هر امري يا بالا بردن هر عمل، اعتقاد يا اخلاق در هر زمان، از درِ ولايت امام معصوم همان زمان وارد و خارج ميشوند و بين عالم غيب و شهود رابطه برقرار ميكنند: "ما من مَلَكٍ يُهْبِطُه الله فى أمْر ما يُهْبِطُه إلاّ بدأ بالإمام فعرض ذلك عليه وإنّ مختَلَف الملائكة من عنْد الله تبارك وتعالي إلي صاحب هذا الأمر(11)؛ هيچ فرشتهاي را خدا براي كاري نازل نميكند جز آن كه ابتدا بر امام وارد ميشود و مأموريت خويش را بر او عرضه ميدارد. به يقين "محل آمد و شد فرشتگان"، بين خداي تبارك و تعالي و بين صاحب اين امر است.
پاورقیها در ادامه مطلب ملاحظه شود.
*****
بنا بر درخواست برخی از دوستان، هر دو هفته یکبار و آن هم بصورت کوتاه،مطالب زیارت جامعه را دنبال خواهیم کرد.
(1) بحث لغوي واژهي ملائكه و برخي بحثهاي جنبي مربوط به آن، ذيل جملهي "شهدت له ملائكته" مطرح خواهد شد.
(2) سوره حجر، آيه 21.
(3) روزي شما و آنچه كه بدان وعده داده ميشويد، در آسمان است. (سوره ذاريات، آيه22).
(4) سوره فاطر، آيه10.
(5) هر چيزي، جز وجه خدا هلاك شدني است (سوره قصص، آيه88).
(6) آنچه نزد شماست فنا ميپذيرد و آنچه كه پيش خداست باقي ميماند (سوره نحل، آيه96).
(7) هر چه بر روي زمين است فاني ميشود ولي وجه با شكوه و جلال خدا باقي ميماند (سوره الرحمن، آيات 26 ـ 27).
(8) تنزّل و نازل شدن به دو صورت امكان دارد: اول، تنزل مادي است كه موجودي مادي از مكان خود حركت كرده، به مكان ديگر منتقل شود. مانند قطرات باران كه هر قطرهي آن وقتي بالاست، در پايين نيست و آنگاه كه پايين آمد در بالا حضور ندارد. اين نوع تنزّل را تجافي ميگويند. دوم، تنزل معنوي كه امري معنوي، با حفظ مكانت اول در جاي ديگر با شكل جديدي بروز و ظهور پيدا كند. مثلاً انسان مطلب دقيق علمي را ميفهمد و آن را در ذهن خود جاي ميدهد، سپس آن را به كمـك بـرخي كلمات، بيان ميكند يا بر صفحهي كاغذ مينگارد. آنچه در ذهن انسان است، نه لفظ است و نه كتابت، نه عربي است و نه فارسي، بلكه حقيقت مجردي است كه به صورت الفاظ و نقوش در ميآيد و در عين حال كه در ذهن انسان است روي كاغذ نقش ميبندد يا به شكل الفاظ در ميآيد. ما نيز در محاورات ميگوييم: آنچه را ميگويم يا مينويسم، عين آن چيزي است كه در ذهن دارم، با اين كه آنچه در ذهن ماست مجرد است و آنچه بر روي كاغذ ميآيد مادي است. مطلبي كه در ذهن انسان است، براي نوشته يا لفظ شدن، از ذهن او خارج نميشود، بلكه با حفظ مكانت ذهني به شكل ديگري در بيان يا بنان ظهور ميكند. اين نوع تنزل را تجلّي مينامند.
(9) سوگند به فرشتگاني كه تدبير امور ميكنند (سوره نازعات، آيه5).
(10) سوگند به تقسيم كنندگان كارها (سوره ذاريات، آيه4).
(11) كافي، ج1، ص394.
۲ نظر:
همیشه به خاطر "زیارت جامعه" تون مدیونتونم یا امام هادی...
سلام حضرت سلام شما را در ادامه این تدریس یاری کند و مرا در یادگیری این درس.ممنون خیلی مطلب روشن بیان شده .یا علی مدد
ارسال یک نظر