دعای روز بیست و پنجم
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مُحِبّاً لِأَوْلِيَائِكَ وَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ مُسْتَنّا بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِيَائِكَ يَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِيِّينَ»
«خدايا، در اين روز مرا محب اوليا و دشمن اعدای خود قرار بده، در حالي که پيرو رسم و سنت خاتمالانبياء هستم، اي نگاهدارندة قلوب نبيين.»
مؤمن بايد «مُحِبّاً لأوْلِيَاء وَ مُعَادِيا لأعْدَاء» باشد. اگر راست ميگوید، بايد اينگونه باشد. خداوند تبارک و تعالي آدم بيغيرت را دوست ندارد. اين غيرت است و غيرت حالتي برخاسته از نور توحيد است که انسان از اعداء بدش میآید و اوليا را دوست دارد. علامت سبق ایمان همین است که انسان ولی خدا را دوست بدارد و دشمن خدا را دشمن. اصل ایمان این است. بقیه شاخ و برگ ایمان است.
اصل دین محبت است و لذا اگر کسی همة احکام و اصول اعتقادات دین را بداند ولی ولیِ خدا را دوست نداشته باشد، دین ندارد و لذا حضرت فرمود: ممکن است شخص نماز هم بخواند، روزه هم بگیرد و این دلیل دیگری داشته باشد. اگر محبت خدا او را وادار به این کار نکرده باشد او کاذب است و دروغ میگوید و علامت محبت خدا محبت ولی خداست چون اولیای خدا آینة خدا هستند، چون ذات خدا را نمیشود دید ولی اینها آینة حقاند، اگر آینة حقنما را میشکنند و باز ادعا دارند ما طرفدار خدا هستیم، دروغ میگویند، کذبوا!
دعای روز بیست و پنجم
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مُحِبّاً لِأَوْلِيَائِكَ وَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ مُسْتَنّا بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِيَائِكَ يَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِيِّينَ»
«خدايا، در اين روز مرا محب اوليا و دشمن اعدای خود قرار بده، در حالي که پيرو رسم و سنت خاتمالانبياء هستم، اي نگاهدارندة قلوب نبيين.»
مؤمن بايد «مُحِبّاً لأوْلِيَاء وَ مُعَادِيا لأعْدَاء» باشد. اگر راست ميگوید، بايد اينگونه باشد. خداوند تبارک و تعالي آدم بيغيرت را دوست ندارد. اين غيرت است و غيرت حالتي برخاسته از نور توحيد است که انسان از اعداء بدش میآید و اوليا را دوست دارد. علامت سبق ایمان همین است که انسان ولی خدا را دوست بدارد و دشمن خدا را دشمن. اصل ایمان این است. بقیه شاخ و برگ ایمان است.
اصل دین محبت است و لذا اگر کسی همة احکام و اصول اعتقادات دین را بداند ولی ولیِ خدا را دوست نداشته باشد، دین ندارد و لذا حضرت فرمود: ممکن است شخص نماز هم بخواند، روزه هم بگیرد و این دلیل دیگری داشته باشد. اگر محبت خدا او را وادار به این کار نکرده باشد او کاذب است و دروغ میگوید و علامت محبت خدا محبت ولی خداست چون اولیای خدا آینة خدا هستند، چون ذات خدا را نمیشود دید ولی اینها آینة حقاند، اگر آینة حقنما را میشکنند و باز ادعا دارند ما طرفدار خدا هستیم، دروغ میگویند، کذبوا!
امام(ع) رسماً فرمودند: کسانی که با ما دوستي ميکنند، «خُلِقُوا مِنْ فَاضْلِ طِينَتِنَا». آنها از زيادي گِل ما آفريده شدهاند. «فَمِنْ أجْلِ ذَلِكَ الْقَرَابَةُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ»، اصلاً بين ما و بين شيعة ما قرابت هست، رابطه قوم و خويشي است، اتصال است. روح اينها از مابقي گِل ما آفريده شده است و اینکه دلتان به ما ميل ميکند و ميل ما را داريد، از همین است. بعضیها میگویند ما محب اوليا هستيم اما معادي اعدا نيستيم. او دروغ ميگوید. جمع بين ضدين نميشود.
اگر کسي محبت داشته باشد و از روي محبت کار کند، جزء مقربين است. کسانی که جاذبة عملشان محبت است هدايت ميشوند و محبت آنها را از خودشان نجات ميدهد. خدایا، به اندازة يک مثقال محبتت را به دلمان بینداز.
وه شود آسان به عشق راهی چند كه بود پیش عقل بس دشوار
«مُحِبّا لأوْلِيَائِكَ»: هر جا که اثر محبوب هست، محبت محب هم آنجا زیاد است. چون محب نزديکانِ محبوبش را هم خيلي دوست دارد. این دل هزار جا بند است. فقط يک ازالة نار محبت محبوب ميخواهد تا پاک شود. محبت محبوب از جهتي نور است چون روشنی دل است و از جهتي نار است چون اغيار را در دل ميسوزاند و دل را از تمام مشغولیتها خالی میکند حتی خود انسان را هم از دل بيرون ميکند. گفت:
چو عشقت در دلم جا کرد و شهر دل گرفت از من
مرا آزاد کرد از بود من آهستهآهسته
به عشقت دل نهادم زین جهان آسوده گردیدم
گسستم رشتة جان را ز تن آهستهآهسته
ز بس گشتم خیال تو، تو گشتم پای تا سر من
تو آمد رفته رفته، رفت من آهستهآهسته
ناگهان محب به خودش میآید و ميبيند که حرفهایش عوض شده است. هميشه «من» ميگفت ولی الان «او» ميگوید. هر کسي به من احسان کند او را دوست داشتم اما الان ميبينم هر کسي او را دوست دارد، دوستش دارم ولو به ضرر من کار کند.
وقتی محبت آمد، اولین اثر آن درک لذت عبادت و ذکر محبوب است. نماز که ميخواند، خسته نميشود و سجده را طول ميدهد و لذت ميبرد تا جایی که ديگر بدن همراهياش نميکند و الا وقتي در سجده است، هيچ عاملي نميتواند او را بلند کند و ميگوید: خدايا، ديگر نميخواهم سر از سجده بر دارم. دلی که در آن محبت نباشد، دین ندارد. اين متاع برای دلي است که محبت در آن است. اولياي خدا در محبت خدا چيزي را چشيدهاند که دلشان به امور دیگری راضی نميشود.
هيچچيزي برای تصفية دل محب بهتر از اشک نيست. اشک تمام غلظتهاي وجود انسان را ذوب ميکند و از چشم خارج ميکند. وقتي گريه ميکني، بعد از گریه ببين که چه صفايي در دلت ايجاد شده است. مؤمنين براي گريه کردن در عالم يک وسيله دارند و آن هم حضرت سيدالشهداء(ع) است.
عمده این است که دل روی مدار محبت بیاید و از این مدار خارج نشود و خداوند تبارک و تعالی قلب انبیا را روی همین مدار نگه داشته است، پیمودن همة راههای هدایت و مشکلات و سربالاییهای تند راه خدا برایشان آسان میشود.
گو شود آسان به عشق کاری چند که بر عقل بس بود دشوار
خدا میفرماید: من یک الگو را برای شما فرستادم که خودتان را با آن تطبیق بدهید و لذا دعای دوم این است که خدایا، مرا بر روش رسولالله قرار بده تا به سنت پیغمبر و روش رسولالله (ص) عمل کنم، بعد هم دعا را به این اسم ختم میکند: ای نگهدارندة قلوب نبیین، «یا عاصم قلوبالنبیین»، یعنی ای خدایی که تو قلوب انبیا را در هدایت نگه داشتی و از گمراهی حفظ کردی. عمدة معنی این است که دل ما را روی مدار محبت نگه داری چون اگر دل روی مدار محبت آمد، از سنت رسولالله متابعت کردن آسان است چون رسولالله را دوست دارد و انسان هر کسی را دوست بدارد، میخواهد با او همرنگ شود.
خدایا هر فیضی که در این ماه به اولیائت دادی به کرمت ما را محروم مگردان، خدایا حداقلِ عنایاتت در این ماه غفران ذنوب بندگان است لااقل ما را از این فیض محروم مدار، امورمان را کفایت کن، عاقبت امرمان را به خیر کن، خدایا عنایت کن که در این آخر ماه مبارک رمضان دری به سوی ضیافتت بر دلهای ما هم برای یکبار هم که شده باز بفرما.
۳ نظر:
گیرند همه روزه و من گیسویت
جویند همه هلال و من ابرویت
از جمله این دوازده ماه تمام
یک ماه مبارک است، آن هم رویت
همسفر عزیز کامنت های خیلی قشنگی گذاشته بودی با نام همسفر یا اسما خدا و ما اونا رو تایید کردیم اما نیامد! حیف شد. تونستی بازم برامون بفرست
سلام دوستان
تو این مهمونی نه تنها سیر بخوریم بلکه برا بقیه سال هم برداریم
ارسال یک نظر