خب حسابی حالتون عوض شد نه! حالا از خاطراتتون بگید..
۳ نظر:
سارا
گفت...
حالا می گید چرا دلت میگیره ماها این سرودا رو میشنیدیم میدونید بچه های الان چی تو مدرسه براشون میذارن؟ آهنگ "فرزاد فرزین" که میگه"عشق منی.. عمر منی..دوست دارم تو مال منی!!!! حالا اگه گوشش کرده باشید میفهمید این آهنگ چه ربطی به دبستانی ها یا مدرسه ای ها داره..
سلام. وای خیلی قشنگ بود. من اینا رو بلدم. بعضیاشو بلد نیستم. کاش اون دنیا خدا ازمون از این سوالا می پرسید. از تصمیم کبری. از روباه و پنیر و زاغک. از خاله سوسکه، نه ببخشید این تو کتاب درسیمون نبود! وای یادش بخیر. من و خواهر دوقلوم از سال اول دبستان چادر سرمون میکردیم!!!!!!!!!! فکر کنم واسه همینم معلم سال اولمون با من و خواهرم لج بود! حالا چه چادر سر کردنی. باد میومد کل چادرمون رو هوا بود فقط با دست زیر چونه رو گرفته بودیم که باد نبرتش! عزیزم. دلم واسه خودم سوخت. چقدر ناز بودیم!!!!! یادمه معلممون ناخونهای دستش رو بلند میکرد بعد به بچه های بیچاره که مجبور بودن ناخنشون رو بگیرن وعده میداد که هر وقت بزرگ شدید میتونید ناخنهاتون رو بگیرید. تازه من دندونم افتاده بود بهم میگفت خرگوش! سال دوم هم که من و خواهرم اوریون گرفتیم دو هفته مدرسه نرفتیم. ناظممون اومد سر به سرمون بذاره گفت دیگه راتون نمیدم مدرسه. ما هم از ترس رفتیم خونه با مامانمون برگشتیم. مدرسه مون سر کوچه مون بود. از بس این خواهرم موقع ناهار میخورد حتی غذای منو و هی منو حرص میداد همیشه توی صف جداگانه ها بودیم. یعنی بی انضباطها چون دیر میرسیدیم مدرسه. ای خواهر. تازه عقده هامون باز شد. یکی جلومو نگیره تا سال دیگه براتون می نویسم. خیلی مخلصیم. یا علی
۳ نظر:
حالا می گید چرا دلت میگیره ماها این سرودا رو میشنیدیم میدونید بچه های الان چی تو مدرسه براشون میذارن؟
آهنگ "فرزاد فرزین" که میگه"عشق منی.. عمر منی..دوست دارم تو مال منی!!!!
حالا اگه گوشش کرده باشید میفهمید این آهنگ چه ربطی به دبستانی ها یا مدرسه ای ها داره..
سلام. وای خیلی قشنگ بود. من اینا رو بلدم. بعضیاشو بلد نیستم. کاش اون دنیا خدا ازمون از این سوالا می پرسید. از تصمیم کبری. از روباه و پنیر و زاغک. از خاله سوسکه، نه ببخشید این تو کتاب درسیمون نبود! وای یادش بخیر. من و خواهر دوقلوم از سال اول دبستان چادر سرمون میکردیم!!!!!!!!!! فکر کنم واسه همینم معلم سال اولمون با من و خواهرم لج بود! حالا چه چادر سر کردنی. باد میومد کل چادرمون رو هوا بود فقط با دست زیر چونه رو گرفته بودیم که باد نبرتش! عزیزم. دلم واسه خودم سوخت. چقدر ناز بودیم!!!!! یادمه معلممون ناخونهای دستش رو بلند میکرد بعد به بچه های بیچاره که مجبور بودن ناخنشون رو بگیرن وعده میداد که هر وقت بزرگ شدید میتونید ناخنهاتون رو بگیرید. تازه من دندونم افتاده بود بهم میگفت خرگوش! سال دوم هم که من و خواهرم اوریون گرفتیم دو هفته مدرسه نرفتیم. ناظممون اومد سر به سرمون بذاره گفت دیگه راتون نمیدم مدرسه. ما هم از ترس رفتیم خونه با مامانمون برگشتیم. مدرسه مون سر کوچه مون بود. از بس این خواهرم موقع ناهار میخورد حتی غذای منو و هی منو حرص میداد همیشه توی صف جداگانه ها بودیم. یعنی بی انضباطها چون دیر میرسیدیم مدرسه. ای خواهر. تازه عقده هامون باز شد. یکی جلومو نگیره تا سال دیگه براتون می نویسم. خیلی مخلصیم. یا علی
آره خیلی عوض شد ... :دی
ارسال یک نظر