رها

سلام به دوستای همراهِ قافله‌ی حُسن!چندی پیش دوستی بانام رها در قسمت نظراتِ مطلب قضاوت سوالی رو مطرح کرده بود؛ دوست دیگه‌ای جواب سوال رهای عزیز رو داد و برای ما فرستاد. فکر کردیم شاید بد نباشه این سوال و جواب رو توی یه پست بگداریم تا همگی استفاده کنند
رها: چند وقته پیش در مورد خود من اتفاق افتاده بود که با نیت خیری که برای یکی از اعضای خانواده ام داشتم اما مورد قضاوت های نادرست ایشان قرار گرفتم و جملاتی رو به من گفتن که دلم بسیار سوخت و تا ساعتها گریه کردم ...


زیارت جامعه 2


السلام علیکم یا اهل بیت النبوه


ادامه بحث از يا أهل بيت النبوّه: اي اهل‌بيت نبوّت


معنای «اهل»


«أهل» در لغت به معناي انس همراه با تعلق خاطر و وابستگي است(1). بنابراين، همسر، فرزند، نوه، داماد و... اهلِ انسان به حساب می‌آيند. چنان كه استعمال اهل الكتاب، اهل الانجيل، اهل المدينه، اهل الذكر، اهل التقوي، اهل النار و امثال آن با در نظر گرفتن همين انس، تعلق و وابستگي است. شدّت و ضعف در اهليت، به شدّت و ضعف در انس و تعلق بستگي دارد. از اين رو ممكن است از كسي كه وابستگي و تعلّقي با او نيست، سلب اهليت شود هر چند كه جزو فرزندان انسان باشد؛ همان‌گونه كه خدا به حضرت نوح (عليه‌السلام) فرمود: «إنّه ليس من أهلك»(2)؛ او (فرزندت) از اهل تو نيست.


معنای «بیت النبوه»


«بيت» به معناي خانه است، جايي كه انسان شبانگاهان در آنجا پناه مي‌گيرد(3). «نبوّت» مصدر «نبو» به معناي رفعت است. برخي از انسان‌ها را از آن رو «نبي» مي‌گويند كه از جهت روحاني و معنوي، رفعت مقام مخصوصي پيدا كرده، بر ديگران برتري يافته‌اند، گرچه در خصوصيات انساني مانند ساير مردم باشند(4).
مراد از بيت نبوّت آنچه گذشت معاني لغوي كلمات بود، ليكن تركيب «أهل‌بيت النبوّة» ـ كه معمولا ً براي اختصار، «أهل البيت» گفته می‌شود ـ در فرهنگ مسلمانان، اعم از شيعه و سني معناي خاصّي محدودتر از معناي لغوي پيدا كرده و براي افراد مخصوصي عَلَم شده است. اختلافي كه وجود دارد به دايره‌ي‌ شمول اين تركيب برمي‌گردد كه اين افرادِ مخصوص، چه كساني هستند؟


آیه هفته

 



شش جهت عالم همه اکرام اوست
                         هر طرف که بنگری اعلام اوست
مالک‌الملک است هر کش سر نهد
                          بی‌جهان خاک، صد ملکش دهد


همه ما تو جریان زندگی، خیلی وقت‌ها فراموش می‌کنیم که مالک حقیقی فقط خداست


و خودِ ما هم جزء ملک خداییم!
اگه تو این هفته با توجه به این آیه، این نوع نگاه رو تمرین کردید، حتماً از اثرات اون برای ما هم بگید!


(آیه 189، سوره آل‌عمران)

انصارالحسین1

 


ای کاروان آهسته ران کآرام جانم می‌رود...
و کاروان در حرکت است... و چه هیاهویی...  و چه عشقی... و چه دردی ... آه... آه...
و یاران برای یاری با کاروان همراه شده‌اند؛ عده‌ای نیز همراه خواهند شد... طوبی لهم... طوبی لهم... که فرمودند : یارانی مانند ایشان نبوده‌اند و نخواهند آمد...


السلام علیکم یا انصار الله
السلام علیکم یا انصار الحسین
السلام علیکم یا شرف الحیاه
السلام علیکم یا شرف الآدمیة...


بیا تا با اندکی تامل در سرگذشتی از یاران امام، ما هم از دور با کاروان همراه شویم...


*****


زُهَیر بن قین بن قیس بَجَلی انماری:
...زمان می‌گذرد و آخرین الله اکبر زهیر بی‌جان... گرد و غبار میدان بر زمین و سر خونین زهیر در آغوش امام می‌نشیند. عطر آغوش امام در سینه زهیر که می‌پیچد و خون که زنگ سالها از خاطرات می‌شوید:
- پیامبر جایی مرا خوانده بود...
نفس های زهیر به شماره اند:
- کودک بودم... میان کوچه‌های مدینه... و تو نوجوان... درآن سالهای دور... و من این همبازی کودکی‌ها را بسیار دوست می‌داشتم... و در کودکی‌هایم به او عشق می‌ورزیدم...
امام مهربان دست بر سر زهیر می‌کشد و خون پیشانی‌اش پاک می‌کند.
- آنقدر تو در چشمان من بزرگ بودی که ناخواسته و نشناخته ادب می‌کردم...
بغض می‌ریزد در گلوی زهیر:
- و خاک پایت بر دیده... پیامبر از کوچه می‌گذشت... و ما سرگرم بازی... پیامبر مرا در آغوش گرفت ... مهربان و طولانی... و گونه‌ام بوسید... و خندید که، هر که حسینم دوست دارد، محبوب من است...
اشک می‌نشیند در چشمان امام و لبخند بر لب‌های زهیر:
- در گوشم دعا کرد، عاقبتت در کنار حسین به خیر شود و با او...
زهیر خیره نگاه امام می‌شود:
- من استجابت دعای پیامبرم... چنین نیست؟ به خدا سوگند که گفت عاقبتت به خیر... با حسین...
امام فقط سر تکان می‌دهد.
- من استجابت دعای پیامبرم... که پیامبر جایی مرا خوانده است... در کنار تو... همراه تو...
- عاقبتت به خیر شد زهیر... چنان که تا قیامت، آدمیان غبطه‌خور امروزت خواهند بود... و دریغاگویان این ساعاتت... گوارایت آغوش جدم رسول امین...
امام می‌گوید و چشم‌های زهیر می‌بندد:


انا لله و انا الیه راجعون...


(سید علی شجاعی)


40 روز تا محرم...



       دلم خواهد به سویت پر گشاید         


                                            فدایت هم سر و هم جان نماید      


       خوش آن روزی که در کوی تو ای دوست  


                                      به مهرت نامه عمرم سر آید...    



دانلود عکس اول در اندازه بزرگتر


دانلود عکس دوم در اندازه بزرگتر

سوال

ساعت اشتراکی
سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه می‌کنند. قیمت ساعت 30 هزار تومان بوده و هر کدام نفری 10 هزار تومن پرداخت می‌کنند تا آن ساعت را خریداری کنند.
بعد از رفتن آنها، صاحب مغازه به شاگردش می‌گوید قیمت ساعت 25 هزار تومان بوده. این 5 هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان.
شاگرد 2 هزار تومان را برای خود برمی‌دارد و 3 هزار تومان باقیمانده را به آنها برمی‌گرداند. (نفری هزار تومان). حال هر کدام از آنها نفری 9 هزار تومان پرداخت کرده اند. که 3*9 برابر 27 می‌شود.
این مبلغ به علاوه آن 2 هزار تومان که پیش شاگرد است می‌شود 29 تومان. حالا شما بفرمایید هزار تومان باقیمانده کجاست ؟؟؟؟!!!


طراح سوال: دکتر حسابی 

قضاوت


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
انّ الله یأمرکم أن تودّوا الامانات الی اهلها  
و اذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل...
(نساء، آیه 58)


- قضاوت در مورد دیگران یا قضاوت رسمیه یا غیر رسمی.


- اون چیزی که ما الان داریم راجع بهش صحبت می‌کنیم همین قضاوت‌هایی است که عموما به راحتی در مورد دیگران انجام میدیم.


- یکی از چیزهایی که هم این دنیای آدم رو می‌سوزونه و هم اون دنیا رو، قضاوت نابجاست!
- توصیه اولیای دین اینه که خودتون رو در معرض قضاوت برای مردم قرار ندید.
- تو قضاوت حق‌‌الناس مطرحه و خدا از حق‌الناس نمی‌گذره!
- ماها خیلی راحت در مورد آدم‌ها و درون‌شون قضاوت می‌کنیم: "دیدی چطور نگاه کرد؟!؛ دیدی چطوردر مورد من فکرمی‌کنه.. می‌بینی چه نیتی داره .. از رفتارش معلومه که چه جوری فکر می‌کنه.. حتما کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه شه "
- این قضاوت‌ها هم خودمون رو بهم می‌ریزه، هم تهمت به طرف مقابل محسوب می‌شه و هم توی جمع کدورت بوجود میاره!


آدم بدبین معمولا با سوءظن قضاوت می‌کنه.
- قضاوت کردن درباره دیگران چند تا شرط داره:


۱. در حالت تعادل و نرمال باشی. وقتی خیلی عصبی هستی یا کلافه، فوری حکم صادر نکن.


۲. حرف دو طرف قضیه رو شنیدی یا با اطلاعات یه طرفه قضاوت می‌کنی؟!


۳. اطلاعاتت رو خوب و دقیق پردازش کن.


و در نهایت با عدل و انصاف قضاوت کن، اون هم زمان‌دار، یعنی به خاطر اشتباهش الی الابد محکومش نکن! تا ۵ سال دیگه هم بخوای با همون دید منفی بهش نگاه کنی شرط انصاف نیست.


- انگار کار حضرت فیله که بخواد ذهنیتش رو درست کنه! متاسفانه ذهنیت‌های مثبت‌مون‌ خیلی زود جدا میشه ولی منفی‌ها.. وای.. وای..


 - از مشهد این برامون مونده باشه که:
وقتی کسی رو می‌بینیم بهش نمره 100 بدیم، اگر کار اشتباهی کرد از 100 یک نمره  کم کنیم! (نه اینکه کلاً از چشممون بیفته و بشه صفر)


هر قضاوت بیجا کفایت می‌کنه آدم هزار بار جهنمی بشه.


- راه بهشت رو برا خودت دور نکن عزیز من!


- قضاوت نکن عزیز من! مگه قسم خوردی قاضی باشی؟!


- بیایم با خودمون تصمیم بگیریم که راحت درمورد دیگران قضاوت نکنیم؛
- بذاریم این جمله تو دهان‌مون باشه:


فقط خداست که قضاوت می‌کنه! 



 

خداحافظ... سلام...

صلی الله علیک یا امامنا الکاظم


 


همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس


که دراز است ره مقصد و من نوسفرم


انشاءالله این سفری رو که تو ماه امام کاظم شروع کردیم برای دور شدن از هرچی جدل و تندیِ،


هرچی غضب و زشتیِ، هرچی... 


با لطف و مدد خودشون و با همت و غیرت خودمون تا همیشه‌ی عمرمون ادامه بدیم!


*****


و با تمام عشق و محبت، شوق و شعف، با تمام وجود و ارادت و با تمام امید و آرزو سلام می‌کنیم به ماه قشنگ امام رضا... 



انشاءالله تو این ماه به مدد ولی‌نعمتون و به لطف صاحبمون، دلمون رو از هرچی "چون و چرا" خالی کنیم و پرده‌ی رضایت به خواسته‌ی خداوند رو بر سرای دلمون بکشیم تا برسیم به جایی که...


عاشقم بر رنج خویش و درد خویش


بهر خشنودیِ شاه فرد خویش

آیه هفته




 سلام دوستان عزیز! یادتونه که قرار بود به این آیه فکر کنیم:


یا قوم انما هذه الحیوه الدنیا متاع و ان الآخره هی دار القرار


ممنون از مطالب قشنگی که برامون فرستادین! شاید بد نباشه یه نگاه دیگه به مطالب خودتون بندازید:






حاج آقا دولابی:



مرتب به خودتان بگویید کارهای دنیا درست میشود، آن را شوخی و بازی بگیرید، اما خوب بازی کنید. انما الحیوة الدنیا لعب: زندگی دنیا منحصراً بازی است.
کوچههای دنیا، همه بنبست است. و اهل دنیا هم سرشان به دیوار ته کوچه خورده


سر و دست شکسته برمیگردند و همین برای عبرت ما کافی است.
امیدوارم خداوند آن قدر دنیا را در نظرمان کوچک کند که اصلا توجهمان به آن نباشد


و وقتی میآید و میرود اصلا متوجه نشویم. توجه به دنیا غم آور است.
رفتنیها را رفته بگیر چون خواهند رفت. ماندنیها هم خواهند ماند، جای نگرانی نیست.


 




- چه خوبه هر چیزی رو که میخریم، یا هر چیزی که برامون مهمه، چه تو شادی و چه تو غم، همون لحظه تو اوجش بگیم این هم یک روز به زودی زود از بین میره: "این نیز بگذرد " و  وقتی توی همه چیز اینو بسط بدیم میشه عملیتر به "همه چیز فانیست غیر از خدا ",دست پیدا کنیم. یا باقی...


روزها و لحظههای زندگی که به سرعت میگذرن و تموم میشن و خوب که نگاه کنی میبینی که هیچی نمیمونه بجز اونی که برا دارالقراره..
دار القرار یعنی جایی که قرار تمام بیقراریهات رو پیدا میکنی..


- وقتی همه چیز فانی و ناپایداره باید یه جای امن پناه برد تا یه دفعه زیر پامون خالی نشه یا زیر آوار نمونیم. یه پناهگاه امن... مثل جا گرفتن بین دستهای خدا...


- ماذا وجد من فقدک.. ماذا فقد من وجدک..
اونی که دنبال تو میگرده آخه چی آرومش میکنه؟ چی رو بهش بدن راضی میشه؟ دلش به چی آروم میشه؟
اونی که تو رو داره آخه دیگه چی میخواد؟ واقعا چی دیگه میخواد؟


- اگه بزرگترین برجها رو هم داشته باشم نه اصلاً کل عالم مال من! باز باید بذارم برم...


آره ما عند الله باق...


عشق آن زنده گزین کو باقی است       وز شراب جان‌فزایت ساقی است


عشق آن شعله است کو چون برفروخت     هرچه جز معشوق باقی چمله سوخت


ماند الا الله باقی جمله رفت           شاد باش ای عشق شرکت‌سوز زفت


رنگ باقی صبغه‌الله است و بس     غیر آن بربسته دان همچون جرس...


 

ادخال سرور 2

قبلا در مورد مصداق‌های ادخال سرور صحبت کردیم در اینجا می‌خواهیم در مورد چند تا از احادیثی که در این مورد هست بحث کنیم.


 رسول خدا فرمود:« هر كس مؤمنى را شاد و خوشحال سازد پس براستى كه مرا خوشحال ساخته، و هر كس مرا خوشحال سازد براستى كه خدا را خوشحال نموده.(1)


 یعنی همین که با محبت و گرم جواب سلام یکی رو بدی و دلش یه جوری بشه، خدا رو خوشحال کردی، رسول الله را خوشحال کردی. هرکدوم از ما برای کس دیگه‌ای خدمتی بکنیم،  مسرورش بکنیم، امام زمانمون رو خوشحال کردیم، چرا که امام صادق عليه السلام می‌فرمایند:« كسى از شما چنين مپندارد كه چون مؤمنى را شادمان ساخت تنها وى را مسرور ساخته بلكه بخدا سوگند ما را خوشحال كرده، بلكه بخدا سوگند رسول خدا را شاد نموده.»(2)


ما یک عمر اذیتشون کردیم حالا که می‌تونیم با چنین چیزهای کوچیکی خوشحالشون کنیم چرا دریغ کنیم؟


عبادت که فقط نماز شب خوندن نیست؛ فقط کمک به ایتام و خیریه نیست؛ کمک هم فقط برنج و روغن دادن نیست. یک بار هم کمک، کمک محبتی می‌شه به همون اندازه برامون می‌نویسند به نیتمون بر می‌گرده و باید بدونیم که تو ثواب افراط نیست، چون محبت هم ثوابه پس تو محبت هم افراط نیست! دیگران را گدای محبت خودمون نکنیم، بشکنیم این شخصیت شق و رق رسمی رو.....


میز گفتگو: نظر شما چیه؟ چه تجربه هایی دارید؟


(1) الکافی،ج2،باب:ادخال سرور،ص188


(2) الکافی ،ج2،باب ادخال سرور،ص189


ادامه دارد...

یا امام رضا



صلی الله علیک  یا نور الله فی ظلمات الارض... صلی الله علیک ایها الصدیق الشهید...


صلی الله علیک یا شمس الشموس، یا انیس النفوس، یا امام الرئوف،  یا علی بن موسی الرضا...


سیدی علیک منا السلام ... علیک منا السلام ... علیک منا السلام الی ابد الاباد ...


یا علی بن موسی الرضا توی این روز قشنگ و باشکوه، ازمون پذیرایی سلطنتی کنید. یا سلطان!


یا سلطان پذیرایی سلطنتی یعنی فکرمون، روحمون، قلبمون، سینه‌مون، علم‌مون، چشم‌مون، دستامون، گوشمون، سلول‌هامون، زندگیمون، گذشته‌ای که گذشته، حالمون، آینده‌مون، قبرمون، برزخ‌مون، بهشتمون... همه رو مملو کنید از توحید و ولایت، از توحید و ولایت سریزمون کنید!


تمام وجودمون رو، تمام وجودمون رو سیراب کنید! پرمون کنید!


یا امام رضا، ما ناپاک اومدیم، اومدیم که شما تمام وجودمون رو پاک کنید! اومدیم که ما رو توی دریای رحمتتون پاک کنید! پاک پاک...یا امامناالرئوف... دست‌مون به دامن لطف و کرم و رأفت‌تون...


 


علامه طباطبایی فرمودند: همه ائمه رئوف هستند اما رافت امام رضا ظاهر است. همه ائمه لطف دارند اما لطف امام رضا محسوس است.


ز آستان رضایم خدا جدا نکند    من و جدایی از این آستان، خدا نکند...

تولد


تولد...


فردا تولد اونی که پدرمونه، بارها و بارها نوازش گرم پدرانهاش را با تارو پود وجودمون چشیدیم!


تولد اونی که صاحبمونه، تا حالا بارها و بارها دیدیم که نسبت به ماها مالکیتش رو نشون داده و نذاشته به جز راه محبت و ولایت خودش پا تو راه دیگهای بذاریم و گم و سرگردون بشیم!


تولد اونی که عشقمونه،  بارها و بارها قلبمون به گرمای عشقش سوخته، گر گرفته، چشمامون با حرارت عشقش سرخ شده و بارونی شده...


تولد اونی که اماممونه، بارها و بارها طعم اطاعت کردن از اون رو چشیدیم و باورمون شده که هروقت به او اقتدا کردیم از خطرات در امان موندیم!


خلاصه تولده یکی از قشنگترینهای عالم خلقته، تولدی که وقتی اتفاق افتاد، نقشه سپردن دلهای ما هم به اون مولود زیبا، اون روز کشیده شد...


آره  آره تولده! تولدت مبارک عزیز دل، پدر خوبم، امام رئوفم!


هر لحظه که به لحظه ولادتش نزدیکتر میشه .... ای وای دیگه حریف قلبم توی این سینه تنگ نیستم...


امسال نمی خوام دست خالی تو تولدت شرکت کنم، تو فکر یه هدیهام، یه هدیهای که از من قبولش کنی و با دیدنش لبخند روی لبهای زیبات  بشینه!


اما چه هدیه ای ؟؟؟ یه هدیه برای بهترین پدر دنیا ؟؟؟؟؟ 

کجا بی تو کاشانه کنم؟






یا مولا



در قدمت سربنهم تا که بیایی



دل برده ای از دست من جانا کجایی



بیا ای نسیم آرزو برای دلم قصه بگو از خاک کویش



که من بیقرارم کو به کو در جستجویش

...

 



شرح زیارت جامعه1

سلام خدمت همه دوستان عزیز
از این هفته شرح زیارت جامعه
آقای جوادی آملی رو شروع کردیم
 و انشاءالله هر هفته یکشنبه‌ها این بحث رو ادامه می‌دیم.

بسم الله الرحمن الرحیم 


- معنای "السلام علیکم"


السّلام عليكم؛ (1) سلام و درود بر شما.... "سلام" از "سَلِمَ" ضدّ خصومت و به معناي شدت موافقتي است كه هيچ‌گونه خلاف و نزاعي در بين نباشد. انقياد، صلح، رضا و امثال آن از لوازم اين معناست(2). سلام به معناي سلامت است و "السلام عليكم" يعني سلامت از جانب خدا بر شما [مخاطبان] باد(3). آسان‌ترين ابزار تكريم مبادله‌ی‌ سلام هنگام مقابل شدن با ديگران، ساده‌ترين، آسان‌ترين و ارزشمندترين وسيله براي ابراز ارادت، تكريم و تعظيم ‌مخاطب و تحكيم پيوندهاي اجتماعي است.


- سلام، بهترین تحیّت


سلام، نوعي تحيّت و درود است. اصل "تحيّت" به معناي طلب حيات براي مخاطب است، خواه حيات ظاهري باشد يا حيات باطني، مادي باشد يا معنوي(4). در قرآن كريم آمده است: "تَحيّتهم فيها سلام"(5)؛ تحيت بهشتيان، سلام است. طبق اين آيه، تحيت، انواعي دارد كه سلام، بهترين آنهاست. از اين رو بهشتيان آن را انتخاب مي‌كنند. به اين ترتيب، سلام‌كننده به كمك سلام، حيات همراه با سلامت، يعني كمال حيات نازل شده از جانب خداوند را براي مخاطب، طلب مي‌كند و در واقع، معناي آن "سلام الله عليك‌" است؛ چون سلام از اسماي حسناي خداست: "هو الملكُ القدّوس السلام"(6) و مبدأ هر‌گونه سلام و سلامتي اوست: اللّهمّ أنت السلام و منك السلام و لك السلام و إليك يعود السلام(7)؛ خدايا! سلام تويي و سلامتي از تو نشأت مي‌گيرد و از آنِ توست و به سوي تو نيز باز مي‌گردد. از آنجا كه خداي متعال سلام است، سلام و جوابي كه ميان دو نفر رد و بدل مي‌شود (سلام عليك، عليك السلام) عبارت ديگري از "هو الأوّل و الاخر"(8) است.


شکر



اینقدر خدا از شکر بنده خوشش میآد، که خودش شاکر اون بنده می شه!


شما چه نعمت هایی رو تو دفتر شکرتون نوشتید که اگه بگید ما هم اونو بیشتر می بینیم


و بهتر دستمونو به سمت آسمون بلند می کنیم که:


خداجون متشکریم به خاطر...

تو میجوشی...

































خدای من!

تو می‌جـــوشی درون چــــشمه آبتو می‌جنبی درون مــوج و خــــیزاب
تـــویی گر قـــله‌ای برمی‌فـــــــرازدوگر ســـــروی به قــد خــویش نـازد
ز شــــوق کیــست گر اول فـــزاید؟ ز هـــجر کیــست گر آخـــر کم آید؟
غمـــــین‌آوا شبــــاویز شباهــــنگچه جز نام تو می‌گـــوید به آهنـــگ
چرا قـــو سر به جیــــب فکـرت آردچه جــــز عـشق تو را در سیـنه دارد
چــــرا غــــــرّد مگر رعد جگــــردوزنه از عشــــق تو دارد در جگر ســوز
من از چــشم تو می‌بینم همه شورهمه از عشق تو سرمست و مخمور
کنون ای خوبتر معشوق هر چیزز عشــق کوته من هم نپرهیز..

جک!

 


سلام بچه ها! خوبید؟


میخواستیم یه پست زنگ تفریح بذاریم برا لبخند و جک و لطیفه


گفتیم خب چرا ما بذاریم! میخواید شما  بگید و ادخال السرور کنید! خب آماشالله منتظریم:

آیه هفته

 




  سلام به همگی!

می‌خواید این هفته یه کم رو این آیه فکر کنیم؟  (آیه 39، سوره غافر)


پس دوستان عزیز مثل همیشه منتظر نظرات شما می‌مونیم!


                                                                          

یا امام کاظم مدد..

یا امام کاظم! ماهتون از نیمه هم گذشت... بخاطر محبت بی‌دریغ‌تون سپاسگزارم


و بخاطر کم‌کاری خودم شرمسار...


یا مولا، امروز بیشتر از اول ماه، دلم رو به لطف و دستگیری‌تون بستم


و محتاج‌ترم به یاری و مددتون...


پس مثل همیشه کمکم کن مولای مهربونم، که من خیلی راه واسه رفتن دارم...




من زندانی خودم، شما زندانی امثال من، پس خوب درد ما رو می‌فهمی،


می‌فهمی که زندانی بودن یعنی چی.. پس نجاتم بده عزیز...


یادش بخیر...

درست سه ماه پیش این موقع.. تلق و تولوق قطار.. چهره های خندان و شاد بچه ها.. سکوت و بی انتهایی کویر.. شوق و اشتیاق برای پرواز به سمت بهشتمون علی بن موسی الرضا(ع)... آخه کی باورش می شد... خدایا متشکریم...


سفر کردم به هر شهری رسیدم                 چو شهر عشق من شهری ندیدم



باسمک الرحمن الرحیم... اعوذ بک من غیرک یا الله... اعوذ بک من الیأس یا الله...


داریم میریم خدمت کریم! چه کریمی؟ ابن الکریم، اب الکریم، اخ الکریم، از تبار اون‌هایی که: سَجییَتُکُمُ الکَرَم، عادتکم الاحسان! اون‌هایی که کرم براشون عادته! احسان براشون عادته، یعنی براش تأمل نمی‌کنند! پس چرا یأس؟ چرا ناامیدی؟ بلکه با تمام امید داریم میریم خدمت امام رضا توی بهشت! بهشت یعنی عشق، آرامی و آرامش، یعنی زیبایی، یعنی راحتی، یعنی سکون!


داریم میریم جایی که همه درها بازه، آسمان بارانی، تا بالای سرت توی آب داری راه میری، پس چرا خیس نشی؟ بخوای نخوای خیس میشی، خیست می‌کنند!


پس نیتت رو خالص کن! بگو دارم میرم خدمت امام رضا دنبال خدا بگردم! البته خدا همه جاست، خدا همه جاست، اما خدمت امام رضا نزدیک‌تره! خدا اون‌جا شفاف‌تره! خدا پیش امام رضا محسوس‌تره! ملموس‌تره! دارم میرم پیش کسی که یخ‌های بین من و خدا رو آب کنه، فاصله‌ها رو برام کم کنه! پس به این نیت دارم میرم: بک یا الله... لک یا الله... علیک یا الله... فیک یا الله... منک یا الله... فی سبیلک یا الله و الی الله ترجع الامور..


وقتی میگی الی الله خودت رو بنداز تو آغوش خدا، بگو باور کن برای تو، فقط برای تو، باور کن فقط برای تو ! فقط دنبال توام خدا! من از امام زمان دنبال توام، از امام رضا دنبال توام، از حسین دنبال توام، از علی دنبال توام، از رسول الله دنبال توام، از موسی، عیسی، ابراهیم دنبال توام، هر جایی که بویی از تو بشنوم، استشمام کنم می‌دوم شاید یه فرجی بشه! «الی الله» یعنی من برای تو میام خدا! من مهمون خودتم! برای خودت دارم میام!


همه جا دنبال تو می‌گردم     که تویی درمان همه دردم


که فقط: تویی درمان همه دردم!


همه جا دنبال تو می‌گردم! همه جا، همه جا! شهر، بیابون، خونه، کار، درس، این کشور، اون کشور! دیگه پیش امام رضا رفتن‌ام که به عرش تو سفر کردنه! آخه داریم میریم تو عرش قدم بزنیم چون رسول الله فرمود: «من زاره زار الله فی عرشه» کسی که علی‌بن‌موسی‌الرضا رو زیارت کنه، خدا رو تو عرش داره زیارت می‌کنه! بهشت چیه؟ داریم میریم عرش، می‌خوایم رو عرش قدم بزنیم! داریم میریم چند روز تو عرش نفس بکشیم! تو عرش بخوابیم! تو عرش بگیم، بخندیم، شوخی کنیم، گریه کنیم... ما داریم میریم دنبال خدا...


یا علی‌بن‌موسی‌الرضا، قربونتون بریم آقا! ای چهره خدا روی زمین! ای نماینده خدا! اون خدایی که داشتم دنبالش می‌گشتم تو نماینده‌اشی نه؟ وای وای من تا خدا فقط یه نماینده فاصله دارم؟ وقتی خدمت شما ام تا خدای با اون عظمت، فقط یه نماینده فاصله پیدا می‌کنم؟ چقدر خدا نزدیک میشه پیش شما!


ای وای خدا، شب و روز بیقرارتم...


در هوایت بیقرارم، بیقرارم روز و شب       سر زکویت برندارم، برندارم  روز و شب


جان روز و جان شب ای جان تو                   انتظارم، انتظارم روز و شب...

چرا نماز را بايد به زبان عربي خواند؟

بسم الله الرحمن الرحیم


چرا نماز را بايد به زبان عربي خواند؟
خاطره آقای محمدجواد شریعت با مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی در رابطه با راز عربی بودن نماز:
سال یكهزار و سیصد و سی و دو شمسی بود من و عده‌ای از جوانان پرشور آن روزگار، پس از تبادل نظر و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم كه چه دلیلی دارد نماز را به عربی بخوانیم؟
چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نماز را به زبان فارسی بخوانیم و همین كار را هم كردیم.
والدین كم‌كم از این موضوع آگاهی یافتند و به فكر چاره افتادند، آن‌ها پس از تبادل نظر با یكدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این كار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند، چون پند دادن آن‌ها مؤثر نیفتاد، ما را نزد یكی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می‌خوانیم، به شیوه‌ای اهانت‌آمیز، نجس و كافرمان خواند.
این عمل او ما را در كارمان راسخ‌تر و مصرتر ساخت. عاقبت یكی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فكر مورد تأیید قرار گرفت. آن‌ها نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند، او دستور داد در وقتی معیّن ما را خدمتش رهنمون شوند.
در روز موعود ما را كه تقریباً پانزده نفر بودیم، به محضرمبارك ایشان بردند، درهمان لحظه اول، چهره نورانی و خندان وی ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم كه با شخصیتی استثنایی روبرو هستیم.


سوز...

 



خاک سر کوی توست کعبه دل‌ها...



از حضرت صادق علیه السلام سؤال شد که مکارم اخلاق چیست؟ حضرت در جواب فرمود:


«اَلْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ، وَصِلَه مَنْ قَطَعَکَ، وَاِعْطاءُ مَنْ حَرَمَکَ وَقَوْلُ الحَقِّ وَلَوْ عَلی نَفْسِکَ»


گذشت از کسی که به تو ستم روا داشته است


و ارتباط داشتن با کسی که با تو قطع رابطه کرده است،


و عطا نمودن به کسی که تو را محروم ساخته


و سخن حق گفتن هرچند بر ضررت باشد.



معانی الاخبار، صدوق، ص۱۹۱، ح۱؛ منتخب میزان الحکمه، ص۱۷۰، ح۱۹۵۰

تقویم تاریخ

18سال پيش در چنين روزي، 12 مهرماه سال1371هجري شمسي، حجه‌الاسلام سيدعلي نجفي درگذشت.


ولادت : حدود 1366ق.


محل ولادت: نجف


وفات : 1413ق.


محل دفن: تهران


محل تحصیل: تهران، قم


استاد عرفان: سید اسماعیل شفیعی


ایشان از نظر سلوکی شاگرد مرحوم آیت الله سید اسماعیل شفیعی بود اما بدون آنکه حضرت امام خمینی(ره) را از نزدیک ببیند. بیشترین بهره را از مکتب عرفانی ایشان برد. نسبت به امام عشق می‌ورزید و شارح برخی آثار ایشان به شمار می‌رود.


اگر کسی می‌خواست، اندکاک توحید در ولایت را تجسم کند، بایست به این عارف توحیدی می‌نگریست. عشق به امیرالمومنین(علیه‌السلام) و حضرت سیدالشهدا(علیه‌السلام) در وجودش موج می‌زد. دائم‌البکاء بود و طوری اشک می‌ریخت که گویی از چشمانش چشمه می‌جوشد.


جلسات سخنرانی او مشحون از نکات بدیع عرفانی و توحیدی بود. مرحوم شفیعی به ایشان می‌فرمود: شما در توحید به اجتهاد رسیده‌اید! بسیار بر عبادت حریص بود و از عجایب حالات او بود که از نماز سیر نمی‌شد. وقتی دقایقی زودتر از موعد برای سخنرانی در جایی حاضر می‌شد تا زمان شروع سخنرانی دائم نماز می‌خواند. در ماه محرم و صفر بیست دقیقه اول، بحث توحیدی سنگینی داشت که خیلی‌ها متوجه نمی‌شدند. می‌فرمود: من بدون توحید نمی‌توانم شروع کنم. تا دل من آباد نشود نمی‌توانم چیزی به شما بدهم .


خلوص این سید بزرگوار آیتی شگفت بود. در تشکیل جلسات خود ابدا به تعداد جمعیت توجه نداشت سخنش را با ذکر سمع الله لمن حمده آغاز می‌کرد بارها دیده بودند که حتی با حضور دو نفر جلسه را شروع می‌کرد و همان‌گونه سخن می‌گفت که در مقابل جمعیت دو هزار نفری می‌ایستاد. می‌فرمود اگر جلسه ما جلسه علم باشد، الان ملائکه در آن هستند و خود خدا جایش را پر می‌کند. وقتی دارم صحبت می‌کنم تازه مطالبی برای خودم منکشف می‌شود. این عارف مجاهد، هم در سنگر دانشگاه به تدریس اشتغال داشت و هم حضورش گرمابخش جبهه‌های نبرد بود. روح بلندش در یک حادثه تصادف به ملکوت اعلا پیوست.


کتاب افلاکیان خاک‌نشین، ص.103

از همین حالا


بسم الله الرحمن الرحیم



عکس از گروه هشت بهشت

ولایت

سخنان آقای جوادی آملی در موضوعِ ولایت


اشاره‌ای به مطلب گذشته:


 Ø§Ù†Ø³Ø§Ù† تا به چیزی معرفت پیدا نکند، محبت پیدا نمی‏‌کند.


 


گفته‌‏اند: سعی کنید علی و اولاد علی را دوست داشته باشید. این دوست داشتن، ذخیره و یکی از ارکان اصلی


 


دین به نام «ولایت» است.


 


اما اگر دوست آنها هستی و صفت آنها را نداری پس با آنها نیستی .دوستی منهای اطاعت،


 


دوستی Ù†ÛŒØ³ØªØ› Ø¨Ù„Ú©Ù‡ تمنی است، چون محبت مرحله عالیه اراده است. چگونه ممکن است محبت باشد Ùˆ


 


انسان به میل خود عمل کند نه به رضای محبوب.


حدیث پدر و فرزندی
اصبغ‏‌بن نباته که از شاگردان مخصوص علی(ع) است می‌‏گوید: وقتی ضربت بر سر مطهر آن حضرت اثر کرد، صدای گریه از درون خانه به گوش عده‌‏ای از اصحاب رسید. آنها هم بی‌‏تابی و گریه کردند. حسن‌‏بن علی(ع) از خانه بیرون آمده فرمود چه خبر است؟ اصحاب و شاگردان گفتند: ما صدای گریه از درون خانه شنیدیم و نتوانستیم تحمل کنیم و مشتاق زیارت مولاییم. فرمود: حضرت در حالی نیست که بتوانید با او ملاقات کنید، بروید.
اصبغ‏‌بن نباته می‌‏گوید: همه رفتند و من ماندم. دوباره صدای گریه از درون خانه بلند شد و من گریه کردم باز حسن‌‏بن علی(ع) از منزل بیرون آمده فرمودند: مگر نگفتم بروید؟ عرض کردم: «والله یابن رسول الله ما تتابعنى نفسى» قسم به خدا نمی‌‏توانم بروم. قلبم اینجاست، باید حضرت را ببینم و امام را زیارت کنم. امام حسن فرمود: پس صبر کن اجازه بگیرم، چند لحظه صبر کردم، امام فرمودند: بیا.