دعای روز نوزدهم و بیستم ماه مبارک رمضان

دعای روز نوزدهم


«اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِيهِ حَظِّي مِنْ بَرَكَاتِهِ وَ سَهِّل سَبِيلِي إلَى خَيرَاتِهِ وَ لا تَحرِمنِي قَبُولَ حَسَنَاتِهِ يَا هَادِيا إلَى الحَقِّ المُبِين»


«خدایا، در این روز حظ مرا از برکات این ماه وافر گردان و راه مرا به سوی خیرات این ماه آسان کن و مرا از قبول حسنات این ماه محروم مکن، ای هدایت­کننده به سوی حق آشکار، ای خدا.»


قهراً کم کسی هست که برکات این ماه شامل حالش نشود ولی این‌طور هم نیست که همة برکات این ماه شامل حال همه شود. برای اینکه برکات وافری هست که این برکات در شأن هر کسی جز محبین خدا نیست. محبین گیرندة برکات وافر الهی هستند چون استعداد گرفتن دارند. خدا بخیل نیست ولی حکیم است.


«وَفِّرْ فِيهِ حَظِّي مِنْ بَرَكَاتِهِ»:


 یعنی حظ در اثر دعا و التماس وافر می­شود. آیا نالة ما به جایی می‌رسد؟ بله که می‌رسد! ناله­ات می‌رسد و گاهی دل ملکوت عالم را زیرورو می‌کند و بعد گاهی خود دل منقلب می‌شود و تو را به عالم ملکوت و قرب می‌برد و آنجا اجابت با خواسته اتحاد دارد و فقط به صرف خواستن دعا اجابت می‌شود. خوشا به حال آن‌ها اگر عمل به درجات بالا و به ملکوت عالم برسد. شاید این خواسته­مان در شب ماه مبارک رمضان خواستة صادقی باشد. چون فرمود اگر نیاتتان صادق باشد، حاجتتان برآورده می‌شود.


«وَ لا تَحْرِمْنِي قَبُولَ حَسَنَاتِهِ»:


 وقتی همة برکات و خیرات و حسنات به ما داده شد، تازه باید این‌ها را از ما پذیرفته و قبول کند. عبادتی که کردیم، باید قبول شود. قبول شدن آن هم خیلی شرط دارد. در روایت دارد که از نصایح لقمان به پسرش این است که «أخْلِصِ العَمَلَ فَإنَّ النَّاقِدَ بَصِير»، ناقد عمل یعنی صراف عمل خیلی بصیر است. اگر در عملت ذره‌ای سیاهی باشد، عملت را بر می‌گرداند. جای این دعا هم شب ماه رمضان است که انسان دعا کند خدایا، ما را دست خالی بر نگردان. خدایا، با این سیاهی قاعدتاً هم نباید پذیرفته شود ولی به ما رحمی کن و از ما بپذیر.


خدایا، ما که چیزی نداریم، این ادعا را هم از ما بگیر و ما را راحت کن، حافظ بعد از چهل سال عرفان و سوختن و به بن‌بست‌های فراوان خوردن این شعر را سروده است:


بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار
که با وجود تو کس نشنود ز من که منم

                                                                                               


دعای روز بیستم


«اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أبْوَابَ الجِنَانِ وَ أغلِقْ عَنِّي فِيهِ أبْوَابَ النِّيرَانِ


وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِتِلاوَةِ القُرآنِ يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ»


«خدایا، در این روز ابواب بهشت را بر من باز کن و ابواب نیران و آتش را بر من ببند و در این روز مرا به تلاوت قرآن موفق بدار، ای نازل­کنندة آرامش در قلوب مؤمنین.»


به نظر می‌رسد که این فقرات و فرازها با هم ارتباط دارد. ارتباط دو فقرة اول واضح است چون همیشه بهشت و جهنم دو نقطة مقابل هم هستند لذا یا باب بهشت است یا باب جهنم و حالت سومی ندارد. بعد می­گوید: مرا موفق به تلاوت قرآن کن. وقتی تلاوت قرآن، آن‌گونه که حق تلاوت قرآن است، ادا شود در آن صورت به بهشت و جهنم هم مربوط می­شود زیرا بهشت و جهنم در قرآن مجسم شده است.


فقرة بعدی دعا، «يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» است. این فقره هم با فقرات قبلی ارتباط دارد که بعد از آن سه تقاضای قبلی خدا را با این اسم صدا می‌زنند. چرا در آخرین فقره صحبت از آرامش شده است؟ برای اینکه اگر کسی حقیقت بهشت را درک کرد و به آن رسید و حقیقت جهنم را هم درک کرد و راه فرار از آن را هم فهمید، او در همان موقع وارد دالان آرامش می‌شود و همین آرامش است که منتهی به آرامش نهایی آخرت می‌شود. این آرامشی که در اثر ایمان در قلوب مؤمنین نازل می‌شود، هم سنخ و نمونة آرامش آخرت است. کم است ولي خدا به صورت نمونه همه­چیز آخرت را به مؤمن نشان می‌دهد و مؤمن همه چیز را اینجا می‌بیند.


مرحوم آقاسید علی نجفی

۱ نظر:

ساره گفت...

مساله دوبینی که در صحبتهای آقا سید علی نجفی بود خیلی مساله سخت و مبتلابهی است.ای کاش دوستان راه حل بدن برای رفع این مشکل!