اعوذ بجلال وجهک الکریم

أعُوذُ بِجَلالِ وَجهِكَ الكَرِيمِ ‏

أن يَنقَضِيَ عَنِّي شَهرُ رَمَضَانَ أو يَطلُعَ الفَجْرُ مِن لَيلَتِي هَذِهِ

وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيه

سبحان الله





«إن مِن شَي‏ءٍ إلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِن لا تَفقَهُونَ تَسبيحَهُم»

در آن حالتی که با ذلت مقابل خدا خم شده‌ای باید تسبیح بگویی. چون رکوع و سجده ذلت است و هیچ کدامشان جز برای ذات الهی جایز نیست.


حال سجده اقرب حالات به سوی خدا است. شخصی از رسول اکرم خاتم انبیا حضرت محمد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم چند سؤال کرد، گفت آقا من می‌خواهم خدا مرا دوست بدارد، مردم مرا دوست بدارند، مالم زیاد شود و بدنم سالم باشد، شش چیز از حضرت سؤال کرد، آخرش هم گفت می­خواهم با شما محشور شوم. حضرت همه را جواب دادند، در مورد آخری که عرض کرد یا رسول الله من می‌خواهم فردای قیامت با شما محشور شوم؛ حضرت فرمودند: اگر می‌خواهی با ما محشور شوی:


«فَأطِلِ السُّجُودَ بَينَ يَدَيِ اللهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» 


 «سجده‌هایت را در مقابل خدای واحد قهار طولانی کن.»


 


الهی بعلی

سر بر آستانت می­گذارم و به بي­‌صداییِ نم نم اشک­‌هایم ،آرام نجوا می­‌کنم: سلام


به دیدارت آمده­‌ام مرهمِ هستی و شنیده­‌ام که سرت نه! روح هستی شکافته!


باورکن شنیده­‌ام مولا، شنیده­‌ام پدرم، عزیزدلم. شنیدم اما باورنکردم. اشک­بارم و در سکوت. از درد فریاد نمی‌زنم، نکند آزارت دهم. از غم ناله نمی­‌کنم، نکند حال بیمارت را پریشان کنم. از بیچارگی ضجه نمی­‌زنم تا چشمان به خون نشسته­‌ات را جویای احوالم، به زحمت بازنکنی.


مولا! سر تو نه، دل مرا زخم، صبر مرا آتش زده­‌اند، جان مرا ریش کرده­‌اند.


مولا! می شود دست بر دلم بکشی که تاب بیاورم؟


مولا! می­شود کاری کنی دلم قرار بگیرد؟


مولا هروقت دلم بی­تاب می­شد، هروقت درهجوم درد و غصه غرق اشک می­شدم، نادعلی می­خواندم و به فریاد صدایت می­زدم تا دستم را بگیری.


مولا! بگو الآن، الآن که دلم دارد جان می­دهد، چه ­کنم؟


مولا! حالا که نمی­توانم از شدت درد، حتی فریاد برآورم چه کنم؟ حالا که حالت، صدای فریادم را خاموش کرده چه­ کنم؟


مولا! تنگ است حال دل، چرا تمام نمی­شود این زندگی؟ چرا درهم نمی­‌پیچد این خورشید و ماه و آسمان و زمین؟


مولا! چرا نمی­‌میرم از این غمِ بی­ پدری؟ بی­ پدری نه! از این درد که: «پدرم را کشتند» به که پناه ببرم؟ دستانم را به عطوفت کدام دست بسپارم؟ آخر جز تو کسی نیست، جز تو یاوری نیست.


مولا! جز تو مرهمی نیست، پس خودت بیا در آشوب این­همه غم و تنگی به دادم برس! آخ! یداللهِ نابسته!  باسط الیدین بالرحمه به دادم برس!


پدر مهربان مرهم به­‌دست!


نوشداروی بی­‌تأخیر!


بهانه­ خدا!


علت ایجاد!


یا علی! بیا به دادم برس.


مانده­‌ام برگیر دستم یا علی ...


                 دستم به دست همت مردانه یا علی...


بیا به داد دلم برس در بی­امانیِ گریه و هق­‌هقِ درد. مولا! بیا پناه اشک­هایم باش، بیا جانم را درآغوش عطوفت پدرانه‌­ات، آرام کن.


مولا! قدر و ارزش شب های قدر نه! قدر و قیمتِ هستی بودی و «قَدر»ت را ندانستند. جهان قدرش را از دست داده. کدام قرآن را به­‌سر بگیرم که خون نچکد؟ کدام آیه را بخوانم که نشکافته باشد؟ به­‌کدام اسم اعظم قسمش دهم که تو نباشی؟ مولا! چطور بگویم:«بعلیٍ»؟  درهمین قَسم اول غرق باران و سیلِ غصه می­‌شوم. چه شب قدری مولا؟ چه­ شب قدری؟ تاب دلِ بی­تابم به قَدراین­‌همه  درد نمی­‌رسد. توان جانم به قدر شهادتت نیست، هستی من به­ قدرِ ازدست­ دادنت تاب ندارد. مولا! حالِ دلم به شب قدر، قَد نمی­دهد. قلبم آتش گرفته، جانم می­سوزد جان من!


من بی­‌تو یتیم شده‌­ام و خودش گفته:«یتیم را از درگاه خانه­‌هایتان نرانید.» و خودم شنیدم که به خدا سفارشم را کردی و گفتی :«الله الله فی الایتام!» من تمام شب‌های قدربا گونه­‌هایی که ردّ اشک یتیمی گرفته، با دلی که داغ بی­‌پدری و دربدری خورده، به درگاه خدا می­روم و با گرد یتیمی که به صورتم نشسته، گونه­‌هایم را بر آستان اجابتش می­گذارم و می‌گویم:«الهی بعلیٍ»

امشب کیو صدا کنیم؟


دعای روز بیست و یکم ماه رمضان



دعای روز بیست و یکم


«اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلاً وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلا


وَ اجْعَلِ الْجَنَّة لِي مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ»


«وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلاً»:


خدایا، در این ماه یا در این روز برای شیطان سبیلی بر من قرار نده. سبیل شیطان وقتی است که دل تاریک شود و تنها مانعی که شیطان نمی‌تواند در دل بیاید، فقط و فقط و فقط یک چیز است و آن ذکر خداست والا هیچ چیز دیگر نمی‌تواند جلوی او را بگیرد و لذا کسانی که ذکرشان ضعیف است، حفاظ و سپری در مقابل شیطان ندارند و اگر گاهی می‌بینید که شیطان هم زیاد مورد هجوم قرارش نمی‌دهد به خاطر این است که زیرآبشان را زده است. چون وقتی شیطان زیرآب کسی را زد، دیگر برایش زحمت نمی‌کشد و نیرو نمی‌گذارد، برای اینکه می‌بیند او در سرازیری جهنم افتاده است و چون این خبیث خیلی کار دارد، دیگر او را رها می‌کند و به دیگران می‌پردازد.


ابلیس این دشمن خبیث خدا، با انسان‌ها این‌گونه معامله می‌کند، زیرآب آن‌ها را می‌زند و بلایی به سرشان می‌آورد که دیگر برای او امکان برگشت نباشد و بعد در جریانات بعدی او را رها می‌کند. ای بسا از صلات و صوم و نماز و حج و عمره هم  غافل نشود. امام(ع) فرمودند: یکی از علامت‌های بد­عاقبتی این است که انسان گناهانش را فراموش کند، و به چهار تا عمل صالحی که معلوم نیست، قبول یا باطل است، مشغول باشد و معلوم نباشد که موقعیتش پيش خدا چیست. خدایا، به ما رحم کن.


سبیل شیطان این است که راهی در دل باز می‌کند و از آنجا دل را سیاه می‌کند. هیچ نیرویی هم غیر از ذکر خدا نمی‌تواند مقابل شیطان بایستد. آن هم نه ذکر «سُبْحَانَ اللَّهِ» وَ «الْحَمْدُ لِلَّه» این جلد و جلباب و قشر ذکر است. ذکر خداوند نزد حلال و حرام است. ذکر خیالی نه! بلکه ذکر عملی منظور است که ببینی که این ذکر، در وقت حلال و حرام آیا موضع تو را معین می‌کند یا نه؟ غافل­ترین مردم مهم‌ترین ذکر را روز عاشورا در بدترین موقع گفتند. تکبیر بلندترین ذکر است. عزیزان ذکر حقیقی راه شیطان را مسدود می‌کند و نعمتی از این بالاتر و حصاری محکم‌تر و نجاتی جز این نیست. امشب از خدا بخواهیم که خدا یک کلید ذکر در دلمان بگذارد. شیاطین هم کارشان را دقیق انجام می‌دهند و باید با ذکر­الله بیرون بروند


عزیزان، ما تا درد را نفهمیم، جدی از خدا دوا نمی‌خواهیم. شیطان دائماً به سراغ ما می‌آید. از روزی که مكلف شدیم تا الان بیچاره‌مان کرده است، یعنی اطمینان نداریم که حتی یک عمل صالح برای ما گذاشته باشد که اگر بتواند نمی‌گذارد حتی یک عمل صالح هم داشته باشی. یک عمل صالح که کردی به شیاطین دستور می‌دهد که او یک عمل صالح آورده است، این را باطل کنید.


«وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً»:


خدایا، بهشت را برای من منزل قرار بده.


چرا منزل؟ منزل از نَزَلَ و نزول می‌آید، یعنی خدایا من بهشت را به عنوان آخرین هدف خود نمی‌خواهم. بهشت را به عنوان خستگی‌در­کُنِ راه تو می‌خواهم. چون بهشت خستگی‌در­کُنِ راه اولیای خداست. چون هدفی بالاتر از آن دارند، یک ایستگاه مؤمنین بهشت است. از دنیا به آنجا می‌پرند و از آنجا هم به جوار الله می‌پرند.


خدایا، بهشت را منزل من قرار بده، یعنی سکوی پرواز من قرار بده. الله‌اکبر چه دعاهایی! مهمان خدا هستیم، از خدا تقاضای کم نکنیم. گفت: انّ الله یحبّ عالی الهمم، خدا آدم عالی‌همت را دوست دارد.


گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب‌خانه چیست؟


كاهل نباشيد. این تقاضا را جدی از خدا بخواهیم:


«وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً. يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ»:


یعنی خدایا، این را از تو می‌خواهیم. هر­چه قدر هم بزرگ باشد، تو می‌توانی.



مرحوم آقاسید علی نجفی


 


 

تنها تو می‌مانی...

دعای روز نوزدهم و بیستم ماه مبارک رمضان

دعای روز نوزدهم


«اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِيهِ حَظِّي مِنْ بَرَكَاتِهِ وَ سَهِّل سَبِيلِي إلَى خَيرَاتِهِ وَ لا تَحرِمنِي قَبُولَ حَسَنَاتِهِ يَا هَادِيا إلَى الحَقِّ المُبِين»


«خدایا، در این روز حظ مرا از برکات این ماه وافر گردان و راه مرا به سوی خیرات این ماه آسان کن و مرا از قبول حسنات این ماه محروم مکن، ای هدایت­کننده به سوی حق آشکار، ای خدا.»


قهراً کم کسی هست که برکات این ماه شامل حالش نشود ولی این‌طور هم نیست که همة برکات این ماه شامل حال همه شود. برای اینکه برکات وافری هست که این برکات در شأن هر کسی جز محبین خدا نیست. محبین گیرندة برکات وافر الهی هستند چون استعداد گرفتن دارند. خدا بخیل نیست ولی حکیم است.


«وَفِّرْ فِيهِ حَظِّي مِنْ بَرَكَاتِهِ»:


 یعنی حظ در اثر دعا و التماس وافر می­شود. آیا نالة ما به جایی می‌رسد؟ بله که می‌رسد! ناله­ات می‌رسد و گاهی دل ملکوت عالم را زیرورو می‌کند و بعد گاهی خود دل منقلب می‌شود و تو را به عالم ملکوت و قرب می‌برد و آنجا اجابت با خواسته اتحاد دارد و فقط به صرف خواستن دعا اجابت می‌شود. خوشا به حال آن‌ها اگر عمل به درجات بالا و به ملکوت عالم برسد. شاید این خواسته­مان در شب ماه مبارک رمضان خواستة صادقی باشد. چون فرمود اگر نیاتتان صادق باشد، حاجتتان برآورده می‌شود.


«وَ لا تَحْرِمْنِي قَبُولَ حَسَنَاتِهِ»:


 وقتی همة برکات و خیرات و حسنات به ما داده شد، تازه باید این‌ها را از ما پذیرفته و قبول کند. عبادتی که کردیم، باید قبول شود. قبول شدن آن هم خیلی شرط دارد. در روایت دارد که از نصایح لقمان به پسرش این است که «أخْلِصِ العَمَلَ فَإنَّ النَّاقِدَ بَصِير»، ناقد عمل یعنی صراف عمل خیلی بصیر است. اگر در عملت ذره‌ای سیاهی باشد، عملت را بر می‌گرداند. جای این دعا هم شب ماه رمضان است که انسان دعا کند خدایا، ما را دست خالی بر نگردان. خدایا، با این سیاهی قاعدتاً هم نباید پذیرفته شود ولی به ما رحمی کن و از ما بپذیر.


خدایا، ما که چیزی نداریم، این ادعا را هم از ما بگیر و ما را راحت کن، حافظ بعد از چهل سال عرفان و سوختن و به بن‌بست‌های فراوان خوردن این شعر را سروده است:


بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار
که با وجود تو کس نشنود ز من که منم

                                                                                               


دعای روز بیستم


«اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أبْوَابَ الجِنَانِ وَ أغلِقْ عَنِّي فِيهِ أبْوَابَ النِّيرَانِ


وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِتِلاوَةِ القُرآنِ يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ»


«خدایا، در این روز ابواب بهشت را بر من باز کن و ابواب نیران و آتش را بر من ببند و در این روز مرا به تلاوت قرآن موفق بدار، ای نازل­کنندة آرامش در قلوب مؤمنین.»


به نظر می‌رسد که این فقرات و فرازها با هم ارتباط دارد. ارتباط دو فقرة اول واضح است چون همیشه بهشت و جهنم دو نقطة مقابل هم هستند لذا یا باب بهشت است یا باب جهنم و حالت سومی ندارد. بعد می­گوید: مرا موفق به تلاوت قرآن کن. وقتی تلاوت قرآن، آن‌گونه که حق تلاوت قرآن است، ادا شود در آن صورت به بهشت و جهنم هم مربوط می­شود زیرا بهشت و جهنم در قرآن مجسم شده است.


فقرة بعدی دعا، «يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» است. این فقره هم با فقرات قبلی ارتباط دارد که بعد از آن سه تقاضای قبلی خدا را با این اسم صدا می‌زنند. چرا در آخرین فقره صحبت از آرامش شده است؟ برای اینکه اگر کسی حقیقت بهشت را درک کرد و به آن رسید و حقیقت جهنم را هم درک کرد و راه فرار از آن را هم فهمید، او در همان موقع وارد دالان آرامش می‌شود و همین آرامش است که منتهی به آرامش نهایی آخرت می‌شود. این آرامشی که در اثر ایمان در قلوب مؤمنین نازل می‌شود، هم سنخ و نمونة آرامش آخرت است. کم است ولي خدا به صورت نمونه همه­چیز آخرت را به مؤمن نشان می‌دهد و مؤمن همه چیز را اینجا می‌بیند.


مرحوم آقاسید علی نجفی

دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان


دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان

«اللَّهُمَّ نَبِّهْنِي فِيهِ لِبَرَكَاتِ أسحَارِهِ وَ نَوِّر فِيهِ قَلبِي بِضِيَاءِ أنوَارِهِ وَ خُذْ بِكُلِّ أعضَائِي إلَى اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِكَ يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِينَ»
 


«اللَّهُمَّ نَبِّهْنِي فِيهِ لِبَرَكَاتِ أسْحَارِهِ»:
خدایا مرا برای برکات اسحار این ماه بیدار کن.
هر کسی به اندازة بیداری‌اش می‌گیرد. بیداری یعنی چه؟ اگر بيداري نباشد و غفلت باشد، انسان در مسجد کنار امیرالمؤمنین(ع) هم نشسته باشد، دور است. چون حضور بدن که شرط نیست، حضور دل شرط است، خدا دل را مي‌خواهد. بهترین لحظات ماه مبارک رمضان همین لحظات اسحار است. اصلاً در همة سال خود سحر از لحظاتی است که انسان خیلی می‌تواند به خدا نزدیک شود و بهترین زمان است.
لااقل یک تنبهی به ما عنایت کن، این‌قدر که این کوری ما شفا پیدا کند و دیدة احول و دوبین ما اصلاح شود. این خیلی دعای سنگینی است ولی برای خدا خیلی کوچک است...

یا طاهر

حسن معزّ المومنین... میلاد امامنا الحسن مبارک باد

 عزیز کریمم سلام !


هرچند روسیاه نداشته‌ها و نقص‌ها و کمبودهایم؛ اما آیا آلودگی من در مقابل دریای کرمت، اصلا به چشم می‌آید؟ آیا پاک کردن من از عهده‌ی بی‌کران آبیِ عطوفتت دور است؟


نه، باور نمی‌کنم! من، نه چشم به اوج کرمت دارم و نه امید به تجلی خداگونه‌ات بسته‌ام، تمام هستی من، بی‌کران عطوفتت است. آیا این را از من دریغ می‌کنی؟



تو که دست ناتوان دل و اندیشه‌ام را در غرق شدن‌های پیاپیِ مشکلات می‌بینی


تو که آسوده در ساحلِ نجات، چشم به فریاد استمداد داری تا با تبسمی طوفان را تبدیل به گرمای ساحل کنی


 تو که کمترین کرمت، کرامت است


 تو که ناز نگاهت، جلوه‌ی بهاران شده


تو که تبسمت، حسرت باران است


تو که طراوتت، آب را مات کرده


تو که چنان بر اوجی که ستیغ کوه سایبان بر چشمدر بالاهای آبی رنگ دنبالت می‌گردد


تو که زیبایی، وام‌دار نازت شده


تو که تمام لطافت را حیران خود کرده‌ای


تو که از زیبایی، دریا دریا لشکر داری


تو که از عطوفت تمام سرشته شده‌ای


تو که تمام مهری، تمام محبتی......



یا حاضر و یا ناظر و یا قائم



نوشته‌ات کنار این اسم... ؟

برایش بنویس ...

دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان

دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ طَاعَةَ الخَاشِعِينَ وَ اشْرَح فِيهِ صَدرِي بِإنَابَةِ المُخْبِتِينَ
بِأمَانِكَ يَا أمَانَ الخَائِفِين»


دعاهایی که از اولیای خدا صادر می­شوند، هم دعا و هم استجابت هستند. منتها مکشوف نیست و در پرده است. اگر پرده برداشته شود، می‌بینی وقتی که دعا را به حقیقت می‌خوانی، تا اجابت نشود موفق به خواندن دعا به حقیقت نمی­شوی. این­قدر افق دعا و استجابت به هم نزدیک است...


و ربي احمد شی عندی...

یا حاضر


و ربي احمد شی عندی
همسفران قافله حُسن!
از دعاهای ماه رمضان - برداشت‌ها و بهره‌هایتان و... -
برای هم‌قافله‌ای‌های خود بگویید...

چه دلی دارم من؟

چه دلی دارم من؟


 


چقدر کار ما به پرندگان شبیه است!


برای آن‌ها دام می‌گذارند و دانه در دام می‌ریزند و آن‌ها برای برداشتن دانه می‌روند، ولی در دام می‌افتند.


دل انسان اگر در دام باشد چه؟



از فرمایشات حضرت آیةالله بهجت

به امید اون ماه رمضونی که...


اللهم طهرنی قبل هذه الضیافه * اللهم اکرمنی فی هذه الضیافه * اللهم قربنی بعد هذه الضیافه



اللهم طهرنی قبل هذه الضیافه
: خدایا من رو پاک کن قبل از اینکه این ضیافت و مهمونی شروع بشه. این دعای روزهای آخر قبل از ماه رمضونه ولی ما توی ماه رمضون هم هنوز امید داریم که خدا ما رو پاک و طاهر وارد ماه کنه.



اللهم اکرمنی فی هذه الضیافه
: یا کریم من رو از چشمت ننداز من رو به خاطر خطایا و عصیانم از این ضیافت و مهمونی و خوان گسترده‌ات محروم نکن با کرمت با من برخورد کن. دم افطار و سحر به چشم کرمت من رو ارزیابی و برانداز کن.



اللهم قربنی بعد هذه الضیافه
: خدا شب و روزهایی تو این ماه به من عطا کن که بعد از این ماه احساس کنم که یه قدم دو قدم ده قدم به تو نزدیک شدم، پاک شدم، دوستیم با تو بیشتر شده. چند بار با التماس برای خودت، دوست‌هات و همه مردم عالم بخواه که توی این ضیافت و مهمونی و بریز و بپاش، بیشتر از همه سال با تو عشق و حال کنیم


 


با آرزوی ماه رمضونی که با صدای الله اکبر امام زمان سر سفره های افطار بشینیم

خدایا تو پاکم کن

از صحبت‌های آقای نجفی در شب‌های ماه رمضان:




این گناه عجب چيزي است! 



واي از اين لحظه که مرگ می‌رسد ولي هنوز گناه از دل شسته نشده است. روی دل را شسته بود اما ريشه‌های گناه در عمق دل هست و ابليس همان را مقابل چشمش می‌آورد.

در حالات يک بدبختي است که در ایام جوانی، مثلاً در بیست سالگی، یک عمل منافی را مرتكب شده بود، در هفتادسالگی که جان مي‌داد، لحظه جان دادن ديدند شعري را زمزمه مي‌كند كه آن ايام ما چه خاطرۀ خوشي بود. پنجاه سال از آن‌موقع گذشته و همه قوا از بین رفته اما لذت آلودگي گناه كثيف، در عمق دلش مانده است و الان بالا آمده است. این گناه شسته نشده بود، اين عذاب و آتش مي‌خواهد تا بفهمد كه گناه لذت نداشت.

گناه این‌گونه است چه كنيم؟ با اين چه می‌كني؟ اگر گناهت از عمق دل شسته نشد، اين‌گونه رو می‌آید.

آه! حالا ببین چه احتياجي به خدا داري؟ حالا ديدي کجای کار خراب است؟
اصلاً ما خودمان نمي‌دانیم و نمي‌توانيم؛ لذا این نیمه‌شب بگو: اللَّهُمَّ اغْسِلْنِي فِيهِ مِنَ الذُّنُوب...

بسمک یا رب النور العظیم



رسول خدا(ص) به امیرالمومنین(ع) فرمود:
یا ابالحسن، قبل از افطارت این دعا را قرار بده، زیرا جبرئیل(ع) بر من نزول کرده و گفت: یا محمد! هرکس در ماه رمضان پیش از اینکه افطار کند این دعا را بخواند خداوند دعای او را مستجاب فرماید و روزه و نماز او را قبول نماید و ده دعای او را اجابت رساند و گناه او را بیامرزد و غم او را برطرف فرماید و اندوه او را زائل گرداند و حوائج او را برآورد و خواهش‌های او را بپذیرد و عمل او را با اعمال پیامبران و صدیقان بالا ببرد و روز قیامت که به عرصه محشر آید و صورت او نورانی‌تر از ماه شب بدر باشد.
گفتم: ای جبرئیل آن دعا کدام است؟ گفت: " اللهم رب النور العظیم ...  "

خدا مال من است، مال شماست ...



خدا مال همه است. مال من، مال شما، مال يكايك ما و شما.


خدا به تعداد آدم‌ها در زمين شعبه دارد.


خدا تنها دارايي است كه فقيران بيشتر از ثروت‌اندوزان دارند.


خدا تنها روزنه اميدي است كه هيچگاه بسته نمي‌شود.


خدا تنها كسي است كه با دهان بسته هم مي‌توان صدايش كرد و با پاي شكسته هم مي‌توان سراغش رفت.


خدا تنها معشوقي است كه به عاشقان خود عشق مي‌ورزد.


خدا تنها خريداري است كه اجناس شكسته را بهتر برمي‌دارد و بيشتر مي‌خرد.


خدا
تنها دادستاني است كه راههاي فرار را نشان خلافكار مي‌دهد و كليد زندان را
در جيب مجرم مي‌گذارد و چشمش را بر خطاي گناهكار مي‌بندد.


خدا تنها كسي است كه علي رغم دانستن، چشم مي‌پوشد و در عين توانستن، درمي‌گذرد و مي‌بخشد.


خدا تنها پادشاهي است كه ملاقاتش نياز به وقت قبلي ندارد.


خدا تنها متعهدي است كه اگر امانت وجودت را به دستش بسپاري بهتر از خودت مراقبت و محافظتش مي‌كند و  بیشترین سود را نصيبت مي‌سازد.


خدا تنها كسي است كه اگر به سمتش راه بروي، به سمت تو مي‌دود.


خدا تنها كسي است كه اگر از تو محبت ببيند، زير دينت نمي‌ماند و با قدرداني شگفت و بي‌نظيرش تو را شرمنده مي‌گرداند.


خدا تنها كسي است كه وقتي همه رفتند، مي‌ماند و وقتي همه پشت كردند، آغوش مي‌گشايد و وقتي همه تنهايت گذاشتند،محرمت مي‌شود.


خدا تنها حاكم مقتدري است كه براي بخشيدن گناهكار، هزاران بهانه مي‌تراشد.


هزاران وسيله مي‌سازد و انواع عذرها و بهانه‌ها را به دست خطاكار مي‌دهد تا تبرئه‌اش كند.


...


و ماه رمضان يكي از اين بهانه‌ها و وسيله‌هاست


و از مهمترين و موثرترين و كارسازترين آنها


ماه رمضان، مهلت يا وقت اضافه‌اي است  كه خدا براي غفلت‌زده‌ها و در راه مانده ها و دير رسيده‌ها فراهم مي‌كند.


ماه رمضان، مهماني ديار عالي است كه خدا كارت دعوتش را براي همه مردم، از كوچك، بزرگ و پير و جوان، و عابد و عاصي، و صالح و طالح براي ورود به خانه و مهمانخانه‌اش برمي‌دارد.


بياييد اين فرصت آسماني را دريابيم.


سيد مهدي شجاعي